دیدگاه ها . «After shave»

  1. بوی باران که می آید کفشهایش را می تکاند و فکر می کند گلهای ریخته شده خشک شده برای کدام باران بوده… یادش که نمی آید بغض می کند برای تمام قوطی حلبی های در لجن مانده…

  2. بستگی داره با شنیدن صدای حلبی به یاد آب پشت سرش بیوفتی یا…. فقط محو صدای گوشخراشش بشی اویدوارم همیشه از شنیدن صدای حلبی توی جوب از شادی یهو بخندی و مردم به همدیگه نشونت بدن بگن آخی بمیرم الاهی دیونس!!!

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.