شک و تردید همیشه با من بوده و هست. در نهایت برنامهی نوشتن رمان را به زبان آوردم. کار سختی بود. از مرزی نامرئی گذشتم. حالا پروژهام روشن است. کسانی در جریاناند، حمایت کردهاند و دوست دارند این کار به پایان برسد.
نوشتن این رمان زمانبر است. خواندن بسیار میطلبد، نوشتن و نوشتن بسیار نیز.
دو سال؟ سه سال؟ پنج سال؟ نمیدانم.
بسیار ممنونم از پشتیبانی دوستان دور و نزدیک، بسیار ممنونم
چه میتوانم بگویم! باید کار کنم.
سلام سارای عزیز
امیدوارم سلامت و آرام باشی
زمان کمتر مهم است برایم، امیدوارم پس از اتمام بتوانم بخانمش
سلام ارغوان عزیز،
داستان فیل در تاریکی نوشتهی قاسم هاشمنژاد را خواندم. فضای داستان در سال پنجاه و پنج شکل گرفته. آقای هاشمینژاد در مورد آن دوران نوشته: داستانها از پرداختن مستقیم به زندگی سر باز میزدند(برای مصون ماندن از گزند گزمهها تمثیلی نوشته میشدند) راه برای کلیگویی و شلخته نویسی باز شده بود؛ بدتر از آن، چون حقایق زندگی در داستان انعکاس نمییافت، زمینه برای فضاهای واهی گسترش مییافت. یادداشتهایم را مینویسم و داستانهای مورد علاقهام را میخوانم. ارغوان عزیز، ببخش دیر برایت نوشتم. نمیتوانم بگویم میتوانم بهزودی تمامش کنم اما میدانم سرعتم بیشتر خواهد شد. ممنونم برایم نوشتی. روزهای بسیاری میآمدم و به این چند خط نگاه میکردم و به چیزهای بسیاری فکر میکردم.
متشکرم،
دیروز باران آمد
سارای عزیز
آرام و سلامت باشی
فیل در تاریکی را مدت ها قبل خواندم، حالا دقیق در یادم نیست.
با تمام سختی ادامه دادن مهم است انگار ،زندگی این روزا شگفتی های جالبی دارد و سخت مشغولم
امدم پاگرد جوابت را خواندم ولی حالا شد که بنویسم
از چند روز قبل منتظر بارانم.
سارای خوبم تولدت مبارک
برایت آرزوی بهترین ها را دارم
نگارین بسیار عزیز، یک دنیا ممنونم. خیلی شاد شدم.
درود بانو
موسیقی وبلاگ شما سالها پیش اثر کیست؟
موسیقی فیلم قرمز کیشلوفسکی از پرایزنر
برقرار باشید