دیدگاه ها . «” بریده‌ی جراید “»

  1. می پرم روی دوچرخه
    رکاب میزنم
    جز باد کسی تحمل این اشک ها را ندارد.
    این نوشته ات هوای دفتر”روباه سفیدی …” را داشت.به زعم بنده البته.
    ای کاش شاعر ما باز به اون سمت بره .نوشته های اخیرتون آیینه یک ذهن مشوش وخسته است.
    عفو کنید بابت تفتیش…
    ……………….
    عفو کنید این ذهن آشفته را
    سپاس سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.