“سوم شخص مفرد”

پریدم
به کلاغ پشت پنجره
پرید
رفت
دوستم ندارد دیگر
۳ بهمن ۱۳۹۰
سارا محمدی اردهالی

12 دیدگاه دربارهٔ «“سوم شخص مفرد”»

  1. سلام بانو
    پریدم
    به کلاغ پشت پنجره
    پرید ….
    تصویری که پیش چشمانم خلق شد بسیار قوی و تکان دهنده بود… عمق داشت.
    سپاس بانوی عزیز
    اندیشه ات همیشه در اوج
    …………………………
    :)
    امیدوارم
    و دلگرم
    سپاس
    سارا

  2. هر گلوله که شلیک می شد
    زنی بود که از تنهایی می ترسید
    مردی بود که برای همیشه به عکس ها می رفت

    با سلام
    وبلاگ من با شعری جدید منتظر شماست
    ……………………….
    مهربانید سپاس از دعوت
    سارا

  3. شاید این صندلی و میز تو را می فهمد…!
    با سلام و عرض ادب
    سیب تجلی دوباره با کلی تاخیر ولی دست پر و با اخباری لب سوز بروزه
    و بشدت منتظر تشریف فرمائیتان
    یا علی
    ………………………
    سلام و سپاس از دعوت
    سارا

  4. آخی… چه‌قدر شعرِ چهارسطرِ اول رو دوست دارم. به‌نظرم «دوست‌م ندارد دیگر» اگر نبود، باز شعر «شعر» بود و کامل و شاید از جهاتی به‌تر. خیلی جالب بود ولی، پریدم به کلاغ… :)

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.