پریدم
به کلاغ پشت پنجره
پرید
رفت
دوستم ندارد دیگر
۳ بهمن ۱۳۹۰
سارا محمدی اردهالی
12 دیدگاه دربارهٔ «“سوم شخص مفرد”»
دیدگاهها بسته شدهاند.
پریدم
به کلاغ پشت پنجره
پرید
رفت
دوستم ندارد دیگر
۳ بهمن ۱۳۹۰
سارا محمدی اردهالی
دیدگاهها بسته شدهاند.
✿
سلام بانو
پریدم
به کلاغ پشت پنجره
پرید ….
تصویری که پیش چشمانم خلق شد بسیار قوی و تکان دهنده بود… عمق داشت.
سپاس بانوی عزیز
اندیشه ات همیشه در اوج
…………………………
:)
امیدوارم
و دلگرم
سپاس
سارا
هر گلوله که شلیک می شد
زنی بود که از تنهایی می ترسید
مردی بود که برای همیشه به عکس ها می رفت
…
با سلام
وبلاگ من با شعری جدید منتظر شماست
……………………….
مهربانید سپاس از دعوت
سارا
پریدم
“با ” کلاغ پشت پنجره
رفتیم
.
.
این روزها بس سر نوشتن داری…
………………
ننویسم می میرم
سپاس
سارا
شاید این صندلی و میز تو را می فهمد…!
با سلام و عرض ادب
سیب تجلی دوباره با کلی تاخیر ولی دست پر و با اخباری لب سوز بروزه
و بشدت منتظر تشریف فرمائیتان
یا علی
………………………
سلام و سپاس از دعوت
سارا
دوستون داره ، قربونتون برم
برمیگرده :)
…………….
:)
میدوارم
سپاس سارا
سلام شعر کوتاه دلچسبی بود ضمنا دعوتید به خوانش و نقد شعر موفق باشید
مهمانت بودم
……….
صفا آوردید.
سپاس سارا
آخی… چهقدر شعرِ چهارسطرِ اول رو دوست دارم. بهنظرم «دوستم ندارد دیگر» اگر نبود، باز شعر «شعر» بود و کامل و شاید از جهاتی بهتر. خیلی جالب بود ولی، پریدم به کلاغ… :)
جای دوری نمیرود خانوم جان :)
……………………..
:)
سارا
سلام
یکی این جا رو یه کم واسم توضیح می ده؟؟؟
دوست دارمش…
…………………………….
..
تمرین های من
است برای چیزی که دوست دارم
سارا