دیدگاه ها . «. . .»

1. روحش شاد

2. نگاهت را بسیار دوست می دارم.

3. ghalbam tie keshid
   aali bood

4. سلام….
   فقط می خواستم بگم که خیلی مرسیتونم و خوشحالم که می تونم شعرهای شما رو بخونم…. راستش آرومم می کنن…
   خیلی ساده می گم…. من زیاد از شعر نمی دونم…. ولی شعرهای شما و یونان قابل ستایش هستن….
   من بلد نیستم از چیزی تعریف کنم.. فقط چون خوشم نمیومد که فقط بیام و بخونم و برم…. گفتم که بهتون بگم که خیلی مرسیتونم… همین
   ………..
   خوب است صفای نوشته تان
   بسیار سپاس گزارم از این مهربانی
   سارا

5. …و چه تشییع باشکوهی!
   آری. ََجان را از خانه نمی برند…
   در خانه دفن خواهند کرد.
   …

6. حس جدیدی ایجاد می‌کرد… دردناک بود…

7. چقدر سخت بود خواندن این شعر و فهمیدنش.
   و چه لذتی دارد وقتی ناگهان می فهمیش.بعد از نمی دانم چندمین بار.
   (یا فکر می کنی که فهمیده ای)

8. خیلی خوب بود…مثل همیشه
   و جز این از شما انتظار نمیره
   به خاطر علاقه ای که شعر هاتون دارم
   لینکتون کردم
   امیدوارم اجازه بدید

9. جان یعنی خبر . خبر از چیزی فراسوی این جهان!

10. کاش این شعر را لورکا می خواند و بارقه ی نوری در پنج عصرش می تاباند.
    نه گاو نر بازت می شناسد نه انجیر بن
    نه مورچگان خانه ات
    چرا که برای ابد مرده ای……..
    چقدر ابدیت در شما ملموس است خانم محمدی!

11. چقدر عمیق
    چقدر تلخ…

12. خواندنی هستید شاعر
    نظرم راجع به مورچه ها عوض شد..!
    برقرار باشید

13. قشنگ بود.خواندمت .خواستم بگم نیا وبه من سری نزن مث همیشه دوست شاعرم.

14. می آمدم و نمیشد حرفی بزنم!
    خوشحالم که باز هم مینویسی..
    و مثل همیشه خیلی خاص..:)

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.