. . .

در پایتخت قصه‌های هزار و یک شب
دیکتاتوری را به دار کشیدند
سلطان سلیم
برای جفت و جور کردن کابوس امپراتوری
به هلال خصیب سفر کرد
شاه عباس
برای لندن پیام فرستاد
عبدالوهاب
روی نقشه‌ی صحرا خم گشته
تا رد پای ترک‌ها و مجوس‌ها را
به انگلیسی‌ها نشان دهد
این‌جا خاورمیانه ‌است
سرزمین صلح‌های موقت
بین جنگ‌های پیاپی
سرزمین خلیفه‌ها، امپراتوران، شاهزادگان، حرمسراها
و مردم نمی‌دانند
برای اعدام یک دیکتاتور
باید بخندند یا گریه کنند.
حافظ موسوی، خرده‌ریز‌های خاطره‌ها و شعر‌های خاورمیانه، انتشارات آهنگ دیگر

4 دیدگاه دربارهٔ «. . .»

  1. جخ تا لغت اعدام هنوز در فرهنگ لغات هست و دیکتاتور را می شود زیر یک عکس نوشت را روی دیوارهای شهر، خنده جای خودش را روی لبها، روی چهره ها پیدا نمی کند … حتی در گوشه ی چشم ها ردی از خودش به جا نمی گذارد …

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.