نترسید از او
یک دیپلودوکوس است
سارا کشیده برایم
برگ درخت میخورد فقط
داده برای خودم
میشود با او پارک رفت
خیابان رفت
یا هر جا
خیلی گنده است
همه به شما احترام میگذارند
باورتان نمیشود
حتا سلام میکنند
16 دیدگاه دربارهٔ «Diplodocus»
دیدگاهها بسته شدهاند.
سلام
ما که از اون نمیترسیم (حتی اگر گوشت بخوره)
اما امیدوارم اون هم از ما نترسه
چه دیپلودوکوس زیبائی بالای این شعر زیبا ایستاده :) البته پیش از این هیچجا دیپلودوکوس ندیده بودم، اما دایناسور جذابیست و کمتر دایناسوری اینقدر خوششانس است که با شعر به این جذابی معرفی شود.
خب! حالا همه میدانند که این دیپلودوکوس برای شاعر است؛ پس از این به بعد هر کس از دور یک دیپلودوکوس ببیند تاکسی میگیرد (چون حتما یک دیپلودوکوس گردنبلند را از خیلی دور میشود دید) و میآید تا به شاعرش سلام کند و شاید حتی خوششانس باشد و شعری بشنود.
آدمهائی هستند که یک تیرنوزوروس گوشتخوار همیشه ته وجودشان بیدار است و آدم ندیده هم دوست دارد از دستشان فرار کند…
اما اینجا اوضاع خوب است واقعا.
جدا خیلی لذتبخش بود این شعر و تصویر. سپاس.
سرخوش باشید و پیروز امیدوارم.
یادم به شازده کوچولو افتاد….
جوانمردا !
این شعرها را چون آینه دان !
آخر، دانی که آینه را
صورتی نیست در خود.
اما هر که نگه کند،
صورت خود تواند دیدن.
همچنین می دان که شعر را،
در خود،
هیچ معنایی نیست!
اما هر کسی، از او،
آن تواند دیدن که نقد روزگار و
کمال کار اوست.
و اگر گویی:
(( شعر را معنی آن است که قائلش خواست
و دیگران معنی دیگر
وضع می کنند از خود. ))
این همچنان است که کسی گوید:
(( صورت آینه،
صورت روی صیقلی یی است که اول آن صورت نموده. ))
و این معنی را تحقیق و غموضی هست که اگر در شرح آن
آویزم، از مقصود بازمانم.
عین القضات همدانی
دکتر شفیعی کدکنی ، آینه ای برای صداها
سلام
نوشته هایت را خواندم برای اولین بار
زیبا بود
اما حقیقتش مرا در فکر همچون موریانه ای در دریایی بی کران فرو برد .
با من بگو از نوشته هایت
بر کلبه من بیا با رازهایم
شاید تکاملی باشیم بر افکارمان
در انتظارت می مانم
با چشمانی به انتظار نشیسته
یا حق
سلام سارا جان. قشنگ بود. نمی دانم چرا این دیپلودوکوس مرا یاد کرگدن شل سیلور استاین انداخت؟! موفق باشی.
با شعرهای دیگری که از شما خونده بودم قابل مقایسه نبود
به این روزگار نظر کن ! اگر رواق منظری نمی یابی در آلاچیق ِ انتظار آرام بگیر و هر از گاهی سرت را از ساعت ِ میدان ِ بهارستان بیرون بیاور و بگو دنگ دنگ که مردمان ِ سالهای فراموش شده با خود نپندارند که همچنان تنها و غریبانه باد گیر های چوبی را نشانه رفته اند .
سلام نمی دونم چرا پیام های من برای شما نمی یاد.وبلاگ قشنگی داری خوشحال می شم به من سر بزنی.
بخشی از شعر ها را خواندم و باقی ماند برای بعد.خوب بود خوش گذشت
خوشحال میشوم نظرتان در مورد شعرهایم بدانم
{خیلی گنده است
همه به شما احترام میگذارند} این قسمتش خوب بود
سلام سارا
شعر خیلی خوبی بود. از وقتی که رفته بودید آن تجمع که قرار بود مسالمت آمیز باشد و نبود تا به حالی که امتحانات تموم شده و سر در اتاقها بوی جزوه های تا صبح باز مانده را نمی دهد فقط یکی دوباری آمده و خوانده ام که سر رشته ی وبلاگ همیشه به روزت از دستم در نرد…دستی که شاید دستی نباشد دیگر.
الان در وبلاگ عباس معروفی چند خطی خواندم و نوشتم درباره ی تجمع زنان. ولی نگذار روی تو تاثیر بگذارد و شاد باش که تا نه دیر صباحی دیگر ما هم یعنی مردان هم مثل شما باشد برای برداشتن روسری مان به این در و آن بزنیم.
دیر نیست
دیر نیست
خوش باشی
بای
دردانه عزیزم! آسیاب به نوبت!
میشه خونه به دوش ش گذاشت .. سرزمین مادری شاید .. ؟ .. میشه باهاش گریخت ؟؟؟
همه شما را دوست
.
و محترم میدارند
وقتی شعر قشنگتان دیپلودوکوس همراهتان است …
http://www.ringtones-dir.com/get/ ringtones site. Best free samsung ringtones, Cingular ringtones and more, Ringtones for free. From website .