میترسم
مانند یهودیان پیر
که صدای چکمهها راهپلهها را پرکند
و با پستی به اردوگاه بکشانند مرا
میدانم
سرانجام یک نفر میفروشدم
پول خوبی میگیرد
بسیار هم خواهد گریست
ما هر دو
مانند کودکان یهودیزاده
یا هر آدمی
بیگناهیم
دیدگاه ها . «بی دلیل»
دیدگاهها بسته شدهاند.
دلم گرفت
کم نظیر است. بسیار سپاسگزارم. (این هراس که گفتید خیلی به دلم نشست با تمام لرزش… اینقدر راست خواندن همیشه لذت بخش است.)
بیدلیل میترسم
شاید ترسم از باختن ذهنی باشد
که نگاه داشتنش را نخواستم!
ساده
بیآلایش
و غمناک!
ما هنوز هم بیگناهیم؟!
میترسم …ترسم همیشه دلیل داشته است… میترسم از اینگه آن چه فکر میکردم نشود…
مانند همه دفعات…
مانیفست گوگوش را شنیدی؟ اگر که نه حتما بشنو…… عالیست
هنوز اون متنم رو در باره نبوغ ننوشته ام.راستی سارا این دیگه کیه اومده تو خزه.همین حسنی خانوم.یه نظر براش دادم تا دیگه جایی که سارای من شعر می گه همچین محتاطانه قدم بگذاره.
پول خوبی می گیرد
بسیار هم خواهد گریست
من دیگر نمی ترسم
بی گناه به مسلخ برده می شوم
تو پول خوبی میگیری
خیلی خوب!
…
شادمان آنانی
که نمی آیدشان بر لب از بیم به دل
که چه ها می گذرد بر سر ما
زندگانی چه گرفتاری شیرینی هست
که به دل دارد با بعضی
در غم دیرینی دست.
با فسونش چو نه هرگز کاری
با فریبش چو نه هرگز پیوست
…
یک نامه به زندانی، مردادماه ۱۳۲۹
(نیما)
می ترسم من
می ترسم صبح بیا ید بی روشنایی
ببلعد سکوت شب را
سکوت …
آیا کسی شب را لو می دهد؟
قیمت فروش سکوت…
اه
همه چیز گران شده
همه چیز فروشی شده
حتی احساس من
احساس تو
آدم…
همه چیز
…
ما بی گناهیم… بی دلیل…
salut sara
tu ercris tres bien
j’aim bien
c’est vraiment jolie pour moi que il y a une damm comme toi ,tu sias je ne te connais pas ,mais j’aime bien qu est-ce que tu choisis et je veux dire merci mille fois
سلام نازنین
تجربه تاریخ خودمون و تاریخ همه ملتهامیگه که هر آدم فروشی دراولین قدم آدمیت خودشو رو به اون پول می فروشه نه فردی رو که برای فروشش پول گرفته.
این یک قانونه . قانون دگم و سرسخت انسانیت …
پس دیگه چه جای نگرانی؟…
سلام……… خواهم آمد