Lynda Lemay

یاد یک کار قدیمی افتادم.
یاد موسیقی آن، خواننده‌اش و کسی که با هم متنش را ترجمه کردیم.
یاد دست خطم آن روزها…
:
” چه زیبا باشی، چه زشت زشت
چه تردید داشته باشی، چه برایت مهم باشد

حتا اگر دنیایت نمی‌داند که من وجود دارم، حتا اگر بدجنس باشی

چه من شیرین‌ترین افسوست باشم چه بدترین خاطره‌ات باشم…”
یک آوا: Lynda Lemay
دوستی مرا یاد آن روزها انداخت.

نامه‌هایی برای همیشه

changement.jpg
…خوشحالم که موهایم سفید شده و پیشانیم خط افتاده و میان ابروهایم دو تا چین بزرگ در پوستم
نشسته است. خوشحالم که دیگر خیال‌باف و رویائی نیستم. دیگر نزدیک است که سی و دو سالم
بشود. هر چند که سی و دو ساله شدن یعنی سی و دو سال از سهم زندگی را پشت سر‌گذاشتن و
به پایان رساندن. اما در عوض خودم را پیدا کردم…
… ذهنم مغشوش و دلم گرفته است و از تماشاچی بودن دیگر خسته شده‌ام. به محض این که به
خانه برمی‌گردم و با خودم تنها می‌شوم یک مرتبه حس می‌کنم که تمام روزم به سرگردانی و
گم شدگی در میان انبوهی از چیزهائی که از من نیست و باقی نمی‌ماند گذشته است…
…تا به خودِ آزاد و راحت و جدا از همه‌ی خودهای اسیر کننده‌ی دیگران نرسی به هیچ چیز نخواهی
رسید. تا خودت را دربست وتمام و کمال در اختیار آن نیروئی که زندگیش را از مرگ و نابودی انسان
می‌گیرد نگذاری موفق نخواهی شد که زندگی خودت را خلق کنی…
هنر قوی‌ترین عشق‌ هاست و وقتی می‌گذارد که انسان به تمام موجودیتش دست پیدا کند که انسان
با تمام موجودیتش تسلیم آن شود…
از میان نامه‌های فروغ به ابراهیم گلستان، انتشارات مروارید،۱۳۷۵

رنگ کردن

Green.jpg
میز کهنه‌ی مادر بزرگ را رنگ می‌زنم، قلمو آرام بالا و پایین می‌رود، قهوه‌ای‌های سوخته
سبز م‌ شوند، سبز سبز … انگار نه انگار قهوه‌ای سوخته بودند…
روز خوبی‌ست
یک ماه به اردی‌بهشت مانده
سالش حالا
هر چه می‌خواهد باشد

پشت سر

بر می‌گردم
پشت سرم
چمدانی‌ست
به سختی بسته شده
لباس‌هایی گرم
مداد و مسواک و مسکن
بر می‌گردم
صدای بوق وانت
قلبم را
می کند
از دیوارهایی که
برای عید
دستمال می‌کشیدمشان
بر می‌گردم
زنی به من می‌خندد
زنی در آغوشم می‌گرید
زنی در من
مانند دیواره‌های رحم
با درد
فرو می‌ریزد
و خاموش می‌شود

چای خوب دم کنید

برای کسی که تفاوت چای خوب دم کشیده و چای جوشیده را می داند، نمی شود ساده چای دم کرد.
نجف دریا بندری در مورد چای دم کردن فصلی دارد که می توانید آن را بادقت بخوانید، همین قدر بگویم
که همه چیز آن مانند قوری و کتری و آب و. .. مهم است.
خواستم بگویم احمد پوری این جا هستند
چای را درست دم کنید !