خط به خط

دلم
مرد می‌خواهد
نابینا
خط بریل بداند
فصل به فصل
تنم را بخواند
بازی‌های ادبی‌ام را کشف کند
دستش را بگیرم
بازو به بازو
دنیا را برایش تعریف ‌کنم
چشمش شوم
عصایش
و تمام زشتی‌ها‌ی جهان را
برای او
از قلم بیاندازم

ما

Nous_sara.jpg
ما سه نفر بودیم
گربه و من و سنجاقک
سنجاقک
بال چپش درد می‌کرد
دیروز
کنار پنجره
بی‌صدا فوت کرد
ما دو نفر هستیم
گربه و من
گربه تمایلی به بازی ندارد
بیمار است
شاید
روی صندلی
یا زیر درخت بید
فوت کند
ما یک نفر می شویم:
من
که نمی دانم
چگونه
کنار پنجره
روی صندلی
یا زیر درخت بید
نبودنت را تاب بیاورم

اعتراف

با او رابطه داشتم
تنها بودم
او هم تنها مانده بود
هر دو خسته بودیم
من از زمین
او از آسمان
قرارمان نیمه شب بود
پشت پنجره آمد
باورت نمی‌شود
به من لبخند زد
خیلی زیبا
فوق العاده زیبا بود
یادم آمد
شب چهاردهم بود
و
او
کامل ِ کامل

شب طولانی

oublier1.jpg
دیر است
می‌نویسم
صدای پایش آرام از پله‌ها بالا می‌آید
مکث می‌کند کمی
در می‌زند
با احتیاط می‌پرسد
– شام خورده‌ای ؟
داستان می‌نویسم؟
شعر
یا خاطره؟
نمی‌دانم
نه صدای پایش می‌آید
نه کسی در می‌زند
و نه من شام خورده‌ام

با عشق

با جهان در آرامشم
با آرواره‌های کوسه، کتاب‌های درسی، عقرب‌ها
با سوء تفاهم
با مبلغین، زلزله، رنگین کمان
با سیب‌های ترش، حرف‌های تلخ و شیرین و کرم‌خورده
با دلتنگی، دودلی
در آرامشم
جهان رازی دارد
رازی ساده
با راز جهان در آرامشم

درمان

ای اجرام آسمانی
با من از تجربه‌هایتان سخن بگویید
دوباره دوره‌ی درمانش آغاز می‌شود
ای اجرام آسمانی
گیج است
نام کوچکم را فراموش کرده
بالا می‌آورد در آغوشم
می‌لرزد
به من متلاشی نشدن را
شناور بودن در مدار خود را
تحمل سنگینی را
ای اجرام آسمانی
با جدیت بیاموزید
من دو زانو و دست به سینه این جا نشسته‌ام