درباره‌ی نقاشی‌های فریما فولادی, گالری شیرین

1-8-2f.gif
این نمایشگاه با عنوان خروس‌ها در ۲۴ شهریورماه ۹۱ درگالری شیرین برگزار شد.
دوازده اثر نقش بسته بر بوم نقاشی در اندازه‌ی بزرگ و میانه با تکنیک اکرولیک قابل مشاهده است. دو نماد: یکی خروس که سمبلی از جنس و حظور مرد است و دیگری سنجاق‌سر که یاد آور جنس زنانگی است و حضور زن را به عهده دارد. فرمِ سوژه‌های اصلی کاملا عینی و واقعی است حال آنکه رنگ‌ها حال و هوای مینیاتور را تداعی می‌کند . خطوط عمودی و افقی که همواره رنگی می‌باشد مکرر بر روی آثار کشیده شده , نمایشِ جریان(جریان داشتن زندگی) است .
آنچه گفته شد تصویری کلی است برای بیان مفهومی با نام نقش و حضور یک مرد و یا به گفته منتقدان آثار این هنرمند جوان (مرد سالاری) که البته خود هنرمند چندان موافق با این نقد نیست.
حضور خروس اگر چه بزرگ‌تر و فضایی بیشتر و غالبی از یک اثر را فراگرفته اما یک شُک و یا ناراحتی و جریان منفی در بیننده ایجاد نمی‌کند. درست است او برای نشانی با عنوان مرد به عرصه نمایش در آمده اما حالتی ستیزه‌جو و انتقام گیرنده و یا هر پرخاشی در ظاهر (فرم و رنگ) این مرد خروس‌نما دیده نمی‌شود و تضاد و درگیری بین خروس‌ها و سنجاق‌سرها وجود ندارد بلکه همگی در جریانی مسالمت‌آمیز در کنار هم زندگی می‌کنند فقط شاید جریان زندگی و یا تفکرات یک جامعه او را وادار به بزرگ‌نمایی بیشتری از سنجاق‌سرها کرده است و سنجاق‌ها اگر چه کوچک‌تر و ظریف‌تر به نمایش در آمده‌اند اما یکی از قدرت‌های پنهانی آن‌ها را می‌توان انعطاف‌پذیری بر حسب جنسیت انتخاب شده بیان کرد. پس نمی‌توان آثار او را با عنوانی به تنهایی به نام خروس‌های مرد‌سالار خطاب کرد بلکه دیدی عمیق‌تر و نگاهی نافذ‌تر را می‌طلبد. لازم به ذکر است خانم فولادی تحصیلات خود را در کارشناسی ارشد نقاشی به پایان رسانده و تا کنون آثار خود را در نمایشگاه‌های داخلی و معتبر خارجی به نمایش در آورده است.
مونا زارعی

” ساعت‌ها “

لب‌هایت را تر می‌کنی
باد می‌وزد
چراغ‌های شب روشن می‌شوند
خیابان راه می‌افتد
ابله داستایوفسکی را دوباره به من امانت می‌دهی
کیفم را دست چپم می‌دهم
ماشین پلیس آرام رد می‌شود
چیزی کم است
۱۶ مهر ۱۳۹۱, خلیج فارس
سارا محمدی اردهالی

” موج پشت موج “

می‌خواهد ساق پای مرا بگیرد
دلش شور می‌زند دریا
گر چه
تن تمام زنان دنیا را
یک اندازه دوست دارد
جلوتر می‌روم
پایم روی زمین بند نیست
کسی دیگر
پشت سر
سوت نمی‌زند
نجات غریق گمم کرده
۱۰ مهر ۱۳۹۱
سارا محمدی اردهالی, خلیج فارس

” بی‌فریب “

خائنان دوست می‌دارند تو را
پریشان
تا جانت را تکه تکه کنند
خیانت به
گوشت به استخوان
خائنان دوست می‌دارند مرا
بی‌بدیل
تکه تکه می‌کنند خود را
برای رسیدن به
گوشت به استخوان
خائنان را دوست دارم
با‌دلهره
سر‌راست می‌برند مرا
به گوشت به
استخوان
۶ مهر ۱۳۹۱، خلیج فارس
سارا محمدی اردهالی

” اُخرایی “

باستان‌شناسان در بستر من
جسد مردی را پیدا کردند
متعلق به دوره‌ی پارینه‌سنگی
گِلی را بغل گرفته بود
با گُلی هفت‌پر
پرس و جو‌ها بیهوده بود
زبان مرا نفهمیدند
خواستند او را
به موزه‌ی مردم‌شناسی ببرند
با تخت یکی شده بود
قرار شد خبر
به جایی درز نکند
و مرد و استخوان‌هایش
میان ملافه‌های من
پودر شوند
۲۹ شهریور ۱۳۹۱
سارا محمدی اردهالی