تمام سالهایی که
جوان صدایم میکردند
فصل جفتگیری سگهای زرد بود
این فصل ادامه دارد
میروم عطاری
حنا و قهوه و روناس میخرم
با رنگهای طبیعی شروع میکنم
رنگ کردن
موهای بلندم را
دیدگاه ها . «فصل سگ»
دیدگاهها بسته شدهاند.
تمام سالهایی که
جوان صدایم میکردند
فصل جفتگیری سگهای زرد بود
این فصل ادامه دارد
میروم عطاری
حنا و قهوه و روناس میخرم
با رنگهای طبیعی شروع میکنم
رنگ کردن
موهای بلندم را
دیدگاهها بسته شدهاند.
همیشه جوان باشی و شعرهای خوبت را بنویسی.
آنچه گذر سال های عمرمان آموخت این است که باقی مانده ی عمر را خود باید بسازیم با همین سرمایه های کوچکی که طبیعت برای روز مبادایمان ذخیره کرده است.
کسی که شعر وخیال نازک او دل های خسته را جوان می کند همچون عروس بهار هرسال پیرایه ای جدید از زیورهای حسن وملاحت خواهد بست.
مصطفی را وعده داد الطاف حق
-تاجهان باشد نمیرد این سبق-
از شعرت بوی حنا و قهوه و ریواس آمد(:
ای جوان ترین شاعر…
چه می شود گفت…
سلام .
اگر کارن من عکاسی خوبی نشود ، شاعر خوبی خواهد شد .
سمفونی گریه ، لبخند ، شیر ، بازی و بی خوابی …..
جوانی
روی تاقچه کدر شده است
باید یک دست مال نمدار بردارم
این فصل را چندین بار خوندم
اما چیزی برایم روشن نشد
برای من
یه چیز مبهم و ترسناک در آینده
بهار فصل بهتریه
فرو می ریزم
باز
مثل همان هزار سال پیش
رو به روی آینه تو.
چه می توانم گفت
حتی مردگان این سال هم
عاشق ترین زندگان نبودند…
پیر می شویم
در ناتوانی مام خسته…