شما کدام بند هستید؟
چه کسانی در بند شما هستند؟
چند نفر در یک بند هستید؟
بند شما بزرگ است؟
کوچک است؟
در بند چه خوابهایی میبینید؟
در بند چه بازیهایی میکنید؟
چه آوازهایی میخوانید؟
میرقصید؟
به چه چیزهایی میخندید در بند؟
میخواهند بند شما را عوض کنند؟
به کدام بند خواهید رفت؟
دلم میخواهد
از بندهایمان حرف بزنیم
میخواهم
هزار و یک داستان کوتاه بنویسم
برای من
تو بنویس
نامهات را پنهان کن
قرار ما
همین جا
همین شکاف دیوار
نامهی ناهید و محبوبه
نامهی نوشین
دیدگاه ها . «نامه»
دیدگاهها بسته شدهاند.
با درود،
اگر چه حرفم چندان تازه نیست، اما این بار حرف تازه ای گذاشتم. آشنای دیرینه پاگرد هستم. و پاگرد، از نظر من مرزیست عمیق بین شعر و نوشته. گاهی شعر هایش توان نظر را از مخاطب می گیرد. … و این سوال که: شعر؟
…
شعر آینه این بار، فوق العاده زیباست. که رهایی را در بندهایش تجربه می کنم.
موفق باشد.
چقدر این سایت دلنشینه
مرسی از سایت خوشگلت
کلی حال کردم
بند بند تن است
کاش بند کم از بند حیاط نداشت
که همیشه صبور لباسهای مادر میشد
برای نوازش باد
از این دورها با آرزوی رهایی
من از دل آینه قدم به پاگرد گذاشتم.
چرا آینه هر ۱۵ روز گردگیری نشد؟
یکبار هم نامه دادم پرسیدم.
گویا کسی صدامو نشنید.
آیینه خیلی وقته تنها مونده ولی امروز فهمیدم بجز من کس دیگه ای هم بهش سر زده… آخه فیلتر شده!!!!
آزادیشون رو تبریک میگم. به امید آزادی تمام کسانی که بی دلیل در بند هستند..
من شعرات و خیلی دوست دارم ! بعضی اوقات یواشکی برشون می داشتم .. ببخش !
می شه با هم حرف بزنیم ؟؟؟!
با خوندن نوشته هات از خودم ناامید میشم
سرشار از احساس!
از بندهایمان حرف بزنیم…
احساس می کنم باید یه چیزی بگم که گویای تمام مفاهیم باشه. حرفی که پر پر باشه از درد از تلاش از عشق از امید… از زندگی … سارا جان نوشته هات چقدر زیبان . خوشبه حالت.