عمران صلاحی رفت.
وقتی خوب میخندیم، نگران هم باید باشیم، خیلی نگران !
مراسم تشییع: فردا نه صبح خانهی هنرمندان
سفری داریم در آبهای آینه
با زورقی نگران
از نیمهی تاریک در میآییم
و در نیمهی روشن به خویش میرسیم
عبور میکنیم
از خویشتن
ما تصویر میشویم
و تصویرمان به جای ما مینشیند
هزار و یک آینه، عمران صلاحی، تهران: نشر سالی، ۱۳۸۰
دیدگاه ها . «سفری داریم در آبهای آینه»
دیدگاهها بسته شدهاند.
خدایش بیامرزد …
خدای ما هم ما را …
خاتون تو می توانی
میان شاخ و برگ قصه ها
پرنده وار بخوانی
تو می توانی
آتشی را به آتشی دیگر خاموش کنی
تو
می توانی
از
ما
بلا
بگردانی
…………….
عمران صلاحی
خبر ، شوک آور بود …
چه می توان گفت ؟
خدا رحمتش کند …
سلام هم گله ای واقعا ً فرصتم کم بود برای همین این بار با روش منفور کپی پیست خدمت رسیدم .. ولی به زودی برای نظر دادن مجدداْخدمت میرسم .. به روزم با مطلبی تحت عنوان من مریم عمران مولانا مربع ناقص !! مطالب پیرامون اتفاق جالب جشنواره و چند شعر از عمران صلاحی و نقدی در باب چاپ مجموعه سنفونی روایت قفل شده [گل]
مرسی که یادتون نمیره
عکسهای من از مراسم تشییع پیکر عمران صلاحی :
http://www.Faslenou.com
بخندیم ؟
نخندیم ؟
شوخی نباشد !!
بلند شو عمران!!!
چند وقتی هست که میام اینجا
نوشته هاتون خیلی قشنگه. و همینطور قالبتون. موفق باشید
سلام. جستجو دنبال عمران صلاحی به این جایم کشاند. و چه جمله درخشانی از چخوف. پیروز باشی.