هدیه

کاغذ کادویی که دوست دارم
می‌خرم
با آن روبان‌های سه رنگ
سپس
آن هدیه‌ی همیشگی را
با دل‌نگرانی‌‌ی تو
کادو می‌کنم
خطت را خوب بلدم
طوری رفتار می‌کنم
که واقعن
خیال کنم
این هدیه‌ی توست
اما نمی‌دانم
چه می‌نویسی روی کارت
برای
روز تولدم

دیدگاه ها . «هدیه»

  1. روزهای تولد زیادی می آیند و می روند
    شمع ها خاموش و روشن می شوند
    کیک ها خورده می شوند
    اما تنها یک آرزو تکرار می شود
    تو بیایی و روی کارت کوچک چیزی بنویسی

    کجایی تو پس
    سارای عزیز تولدت مبارک.

  2. سارای عزیزم ..که سالها با نوشته هات زندگی… راجع به اون کوچولوهای غزه و بیوتی فول لندشون و اینا چرا هیچی نمی گی؟…*‌**‌ اشک خفه می کنه آدم و
    ……………………
    تبسم جان، گاهی می‌توانی حرفی را بزنی گاهی نه..
    سارا.

  3. سلام:
    من با تمام وجودم اگر چه تکراری می نویسم دوستت دارم.
    یقیین دارم این جمله کهنه رامانند همیشه هرباربا روح و طنینی جدید وبدیع که سزاوار شنیدن تست خواهی خواند .
    تولدت بیش و پیش از تو بر هنر- احساس-آزادگی وبر دوستدارانت مبارک و فرحنده باد.

  4. آن شب که تو کادوی تولد میگرفتی من زیر سیل باران مثل یک روح سرگردان دیوانه وار قدم میزدم…!
    (نمیدونم چرا اینو اینجا می نویسم ؟! ببخشید شاید بی ربط باشد !)

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.