نوشته‌های قدیم

«طرح» : لباس گرم بپوش

هوا سرد شده
انگشت‌ها یخ می‌زنند
باید دستکش پشمی پوشید
پارسال همین موقع دی آمد و هوا سرد شد
ناباورانه گفتی
هیچ وقت این همه سرد نبوده
امسال هم خواهی گفت
همین روزها بود
گفتی خسته‌ای
درباره‌ی شیرِ گاز و انواع خودکشی‌های مطمئن حرف زدی
شاید وقتی دارم انار دانه می‌کنم
باز این‌ها را بگویی
شبیه زمستانی
سرد و به‌وقت
شبیه خستگی
دیوانه‌کننده و همیشگی
شبیه خودکشی
اما نه مدلی مطمئن

.

.

.

(طرح)

۲۸ آذر ۱۳۸۷

دیدگاه ها . «نوشته‌های قدیم»

    1. نا (لبخند) مطمئن!

      چیزها می‌روند و می‌آیند. حرکت همیشه ادامه دارد. این‌بار نوشته این‌جا قطع شده است: اما نه مدلی مطمئن.
      حالا مدل نامطمئن در حرکت است و راه افتاده تا کجا ضربه دوباره وارد شود و بلاتکلیفی‌های جدید و تاریکی‌های پیش رو.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.