شک و تردید فراوان میآید و میرود. هزار حال میآید و میرود. دیگر امید یا ناامیدی معنای روشنی در ذهنم ندارد. قرار است این کار انجام شود، این کتاب به پایان برسد، پس میشود و به پایان میرسد. اینکه نوشتن این داستان به درازا کشید و میکشد ذات این کار است، راه میانبری وجود ندارد. هر چه.
جامِ میناییِ مِی سَدِّ رَهِ تنگ دلیست / مَنِه از دست که سیلِ غمت از جا ببرد