بازگشت به همان نقطه اما بالاتر

می‌روم برای مراسم

لباسی تازه به خیاط می‌دهم

شانه‌هایم را اندازه می‌گیرد

قد و دور سینه و دور کمر

«جیب هم داشته باشد؟»

«بله.»

برای سنگ‌ها

برای آخرین نامه‌ که می‌نویسم

عزیزترینم

تو زیباترین بودی

چه هنگام مرگ

چه پس از مرگ

در دیدارهای شبانه‌مان.

.

.

.

از کتاب برای سنگ‌ها