مرز

بیگانه می‌خندد
فاصله دارد
فاصله دلش را خالی نمی‌کند
به جایی که گرم به نظر می‌رسد نمی‌رود
سرما نمی‌ترساندش
می‌داند بیرون ماندن یعنی چه
مهره‌ی خودش را دارد
بازی خودش را
وارد نمی‌شود
بیگانه می‌خندد

در هم ریخته

لگد زدن
به هر چه هست لگد زدن
به سینه‌‌ام لگد زدن
می‌روم کمی عقب
تعادلم را از دست نمی‌دهم
دوست دارم این‌جا بایستم
درد کشیدن پیش‌پا‌افتاده است
.
.
.
این فقط یک یادداشت است. گمانم روشن است که گاهی یادداشتی این‌جا می‌گذارم که به روشنی به شعر ربطی ندارد.

Lyrik Line

 lyrikline brings together the text of the poem, the poet’s voice, the rhythm and sound of the poem, and translations into other languages. You can hear the poet reading her own poem, as you read the poem in its original language, and, thanks to translations, the poem can be understood in many other languages too. lyrikline builds bridges between languages and cultures with poetry.

:Some of my poems

https://www.lyrikline.org/en/poems/12896