من و استکان نعلبکیها از تاریکی نمیترسیم
این دری هم که به هم کوبیدی
در آشپزخانه بود
نه در خوشبختی
ناخنهایم را سوهان میزنم
یک مدل دیگر
۲۴ خرداد ۸۹
سارا محمدی اردهالی
ماه: بهمن ۱۳۹۰
” شعر منتشر نشده “
دستم را
نمیتوانند بخوانند
دستهای من
شعر منتشر نشدهی توست.
۵ شهریور ۸۹
از کتاب برای سنگها
سارا محمدی اردهالی
” شراب خام “
مانند این گیلاس
بر لبهی میز
با تلنگری خرد میشوم
میان ریشههای فرش
زیر صندلیها
که مهمانها بلند بلند میخندند
۱۴ بهمن ۱۳۹۰
سارا محمدی اردهالی