فاصله

رهایم کن
تو می‌ترسی
تو از نت‌های بازیگوش
تو از فاصله‌ی گیج سطرها
تو از فاصله‌ی خالی
تو از هیچ
از پریدن بی‌هوا
تو می‌ترسی
تو از شعر می‌ترسی
تو نثری
یک نثر
با نقطه‌ها و ویرگول‌های محکوم و به‌موقع
ویرایش شده
رهایم کن
برو زیر چاپ
با تیراژ بالا

اشاره

مهربان‌های دوست ،
گاهی نوشته‌های این جا زیر دسته‌ی شعر قرار می‌گیرند، به خیال خودم،
و گاهی هم در حد یک نوشته می مانند.
چه فکر می کنید آیا این را زیرشان بنویسم !؟ (شعر، نوشته)
چرا که به نام شعر جای دیگر نقل قول می‌شود و یا نقد می‌شود…
سپاس گزارم

تعطیلات در اصفهان

khoshgel.jpg
عکس: شادی قدیریان
زاینده رود پر آب است
قایق‌ها را،
که شکل قوهای خواب‌اند
انداخته‌اند به آب
اسب‌های بی‌بال را بسته‌اند به درشکه
مردم صف کشیده‌اند،
سوار ‌می‌شوند
دور میدان نقش جهان ‌می‌چرخند،
درشکه‌چی می‌گوید:
“این‌ها یابو اند،
اسب خیلی گران است”
شاه عباس مرده‌ است
بر در عمارت او، عالی‌قاپو
دو عکس جدید چسبانده‌اند
راسته‌ی قلم‌ زن‌ها پر سر و صدا است
دستانی پیر و تنها
بر سر مس‌ها می‌کوبند
دنگ دنگ
دنگ ددنگ دنگ
دنگ دنگ
پانزده خرداد هزار و سیصد و هشتاد و چهار
و
فراخوان جمعیت نسوان وطن خواه و انجمن مخدرات وطن و …