حیات و هویت

جاری است حیات
در چشمان من می جوشد
لبانم را می بوسد
بر پوستم می چرخد
بر قلبم
چون مومنان که کعبه را،
طواف می کند

و بر وجود من سجده می کند.

…گفتن بعضی چیزها ساده است اما زندگی کردنش….

اصالت به ریشه نیست، اصالت به سنتز است.
(ادگار مورن، متفکر فرانسوی)

آواز خانه

از تکان دادن گهواره چه سود
دستانت جاده ابریشم را
به روح سر ریز می کند

تمام آواز های مرده بر دیگ و سماور مادر بزرگانم
در تن من بیدارند

مادر لالایی نگو
موسیقی ها خواب ندارند

نگاه من بر سیب های سرخ جرقه می زند
و تجارب بر درخت مانده اجدادم
در مغناطیسی گنگ
شیرینی گاز زدن را
چون اوراد معبدی کهن
در گوشم نجوا می کنند

حالا تو بگو
زن عاشق باید سنگسار شود
و قهقه هزار ساله مرا
ساده بی انگار.