نامه

سلام،

پاییز آغاز می‌شود. صبح که بیدار شدی، ساعتت را باید یک ساعت عقب بکشی. می‌توانی برایم بنویسی. پنهان یا آشکار. همین‌قدر که از احوال هم باخبر شویم.

رمزها برای ما ساده رمزگشایی می‌شوند.

صبحت به‌خیر و مراقب خودت باش

سارا

دیدگاه ها . «نامه»

    1. سلام ماندانای عزیزم،
      می‌شنوم می‌گویند من امید دارم یا ناامیدم. امید شاید کلمه‌ی قشنگی به‌نظر برسد، اما به چشمم توخالی و سطحی‌ست.
      چیزهایی هستند و کارهایی و متن‌هایی که زیبایند، زیبایی.
      حتی کلمه‌اش را به زبان بیاوری قلبت روشن می‌شود.

      مراقبم.
      زن‌ها در خیابان از کنار هم رد می‌شوند، آهسته و زیر لب به یکدیگر می‌گویند: مراقب باش خانم.

    1. گرچه اینجا اکنون شب است، اما شاید صبح بخوانی پیامم را، پس صبحت به‌خیر :)
      امروز با خودم به پروژه‌ی ناتمام نیما یوشیج فکر می‌کردم، من اینجور فکر می‌کنم، شاید وقتی درباره‌اش بنویسم.
      خاطر جمع
      سارا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *