دیدگاه ها . «گوزن زرد ایرانی»

  1. هیچ کس را
    سِرم به سادگی می‌چکد
    دستم را محکم بسته‌اند به تخت
    پرستار مدام با تلفن حرف می‌زند
    نفس ندارم
    خون بند نمی‌آید
    اشک‌هایم سرریزاند بی‌اختیار
    هیچ چیز ندارم که آرامم کند
    هیچ کس را
    نمی‌توانم بگویم کاش جای من بود
    این جا خیلی سخت است
    شکی هم ندارم
    بچه‌ام باید می‌مرد
    Hese moshtarak..
    Dard moshtarak..
    Saat ha sokot kardam sara
    آه این را خیلی قدیم نوشته بودم
    چه ساعت‌‌ها
    و همه چیز می‌گذرد
    شاد باشی و دور از غم بیهوده
    مرسی ارغوان جان
    سارا

  2. من…
    خالی از تمام رویاهایم
    برای رسیدن به آن بلندی
    ضامنی میخواهم
    گوزن و آهو ….
    چه فرقی میکند
    یا زرد و …
    اصلأ هر رنگی
    میشود بگویی
    راه طوس کدام طرف است
    ………………………………….
    بداهه
    …………………………………..
    لذت بردم بانو اردهالی
    خوشحال میشم بهم سر بزنید
    از دیدن اساتید در وبلاگم خوشحال میشم
    ………………
    خیلی ممنونم
    موفق و شاد باشید
    سپاس
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.