هر کس
هر کاری را
برای سودی انجام میدهد
این دنیا
سودی برای من ندارد
پاهایم را
از لبهی پنجره آویزان کردهام
رو به قلهی دماوند
چای دارچین میخورم
۱۲ آذر ۱۳۹۱
سارا محمدی اردهالی
دیدگاه ها . «” رو به رو “»
دیدگاهها بسته شدهاند.
هر کس
هر کاری را
برای سودی انجام میدهد
این دنیا
سودی برای من ندارد
پاهایم را
از لبهی پنجره آویزان کردهام
رو به قلهی دماوند
چای دارچین میخورم
۱۲ آذر ۱۳۹۱
سارا محمدی اردهالی
دیدگاهها بسته شدهاند.
خیلی خوب بود … خیلی …
………….
مهدی عزیز
:)
سارا
نوش جان سارای مهربان
……………
عطیه جان
:)
سارا
خیلی تصویر قشنگی دارد مرسی
……………….
:)
سارا
پرواز زیباست….
اینجا میشود پرید…
………….
بپر
:)
سارا
سودش همین آسودگی ی خیالی است که پاهایت را آویزان کرده و آسوده چای می نوشی!
………………..
معلوم نیست که آسودگی خاطر است یا چی ….
:)
سپاس
سارا
سلام !
به امید ِ روز های روشن تر .
…………………
به امید روزهای خوب
روشن
تازه
سپاس
سارا
تنها سود دنیا برای من
تو بودی
توی که نگاهت به عالمی می ارزد
………..
آرام و خوب باشید
سپاس
سارا
آرامش به این نتیجه رسیدن عالی است
……………
:)
sara
سلام سارای جان
این شعر هم در جای خود زیبا بود اما تصویر سازی و قدرت شعر”جنون” را بیشتر پسندیدم. البته نظری شخصی ست و فقط در جهت سیر صعودی شما بیان کردم ولا غیر عزیزمن
یا احترام و مهر
……………..
سپاس گزارم
مهربانی که یادداشت میگذاری
سارا
شعر آنِ دیگر است ، نه این !
دست بردار از توضیح! سطر اول و دوم , یکیش کفایت میکنه , هرچند اگه من جای تو بودم به یک سطر دیگه فکر میکردم . ولی سرخوشی پوچ شعرتو دوس داشتم , یاد این شعر کوتاه خودم افتادم :
امتدادی طلایی به زندگی میبخشم
ششششششششششششش
چه حس خوبی به ادم دست میده در اون لحظه…
…………………
:)
سارا
پایان بندی مثل همیشه عالی
…………………
:)
سارا
سپاس
من
همه این دارایی ات
را که در استکان بی خیالی می نوشی
راغبم..
.. زیبا بود
……………
زیبایید
سپاس
سارا
عالی بود ،مرسی
…………….
سپاس
سارا
تمام درو دیوار این نوشته ها یه غم عجیبی داره آدمو یاد روزای میندازه ک شب شد….کاش نوشتنو ازتون یاد میگرفتیم
……………………..
:)
خواهش میکنم
مهربانید
سارا
سلام.تقریبا یه ساله که می خونمتون.اینجاوفیسبوک.گاهی چیزایی مینویسم شبیه شعر.خیلی دوست دارم بخونیدشون:)
………..
سلام و سپاس
من مینویسن چندان نقد نمیدانم
موفق باشید
سارا
مرسی:)
مرد فرانسوی در ایستگاه راه آهن “گودو” را انتظار میکشید؛ مرد هندی پای درخت چهل سال به انتظارش نشست و خانم اردهالی بر رف پنجره!
ای جان …
عااالی بود
مرسی :-)
…………..
سپاس گزارم
سارا
قله هم دیده میشودآیا؟!