روزی مقداری چای از درون فنجانش نوشید،فنجان را کنار زد و گفت:
-مزه ی پنجره می دهد!
هم «فرمینا دازا» و هم پیشخدمت ها مبهوت به او نگریستند.تا آن لحظه کسی نشنیده بود پنجره به جای چای دم شود.البته پس از نوشیدن چای، همه به این نتیجه رسیدند که چای ، طعم پنجره دارد.
گابریل گارسیا مارکز/عشق سال های وبا
وب سایتت بی اختیار مرا یادش انداخت!
دلم وا شد
سلام
من به دنبال آن سیم رفتم
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی به درازنای سالی…
…
به درازنای سالی
سارا
تنها کنار این کاج بینشان
امن است
در شهر ِ آتشگرفته.
.
.
.
.
.
.
.
دعوت به مراسم نقد و بررسی “تقویم عقربهدار ماههای بهار”
با حضور مهرنوش قربانعلی، شیوا فرازمند و آرش نصرتاللهی
…………..
سپاس از دعوت
سارا
سلام بر سارا خانم
راستش تصویر خوبیه
آدم به خواب فکر می کنه و اینکه وقتی ما خوابیم این چراغ بیداره بدون هم صحبت
فعلا…
….
یا وقتی ما بیداریم و همه خوابند
سلام و سپاس
سارا
تصویر خوشایندی ست
؛
طعم چای و نور!
سلام سارا بانو
عکسهایت را دوست دارم. نور خیلی خوب تویشان میرقصد. چنین عکسهایی را میشود “سیاه و سفید” هم دید، حتی با تاءثیر بصری عمیقتر.
ستون سمت چپ بهنظرم اضافی است. بی هیچ کارکرد خاصی فضا را تقسیم کرده. ستون را اگر حذف کنی لطمهای عکس که نمیخورد هیچ، که تمرکز را هم روی نور و چراغ (فضای اصلی) بیشتر میکند.
جسارتاً عرض کردم البته بانو!
….
مهربانی تبسم عزیز
سپاس و سلام
سارا
در آستانه ۲۱ آبان سالروز میلاد شاعر بزرگ ملی
« نیما یوشیج »
در پاسداشت پدر شعر نوین ایران
به کمپین حامیان “روز شعر نوین ایران ” بپیوندید . http://www.hojum.com
خیلی مونده تا صبح ! ولی بد نیست دلمون را خوش کنیم
سلام..با آهنگ وبتون..اشکم در اومد..خودمو کنار دریا تک و تنها دیدم..با یه عالمه غربت و غصه!
همین
…
ای بابا
حالا میشه هم گفت با یه عالمه غربت و قصه
سپاس
سارا
امروز روشنتر به نظر میاد واقعن فرق کرده؟
….
حتمن فرق کرده
چرا میپرسید
; )
سارا
روزی مقداری چای از درون فنجانش نوشید،فنجان را کنار زد و گفت:
-مزه ی پنجره می دهد!
هم «فرمینا دازا» و هم پیشخدمت ها مبهوت به او نگریستند.تا آن لحظه کسی نشنیده بود پنجره به جای چای دم شود.البته پس از نوشیدن چای، همه به این نتیجه رسیدند که چای ، طعم پنجره دارد.
گابریل گارسیا مارکز/عشق سال های وبا
وب سایتت بی اختیار مرا یادش انداخت!
دلم وا شد
سلام
من به دنبال آن سیم رفتم
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی به درازنای سالی…
…
به درازنای سالی
سارا
تنها کنار این کاج بینشان
امن است
در شهر ِ آتشگرفته.
.
.
.
.
.
.
.
دعوت به مراسم نقد و بررسی “تقویم عقربهدار ماههای بهار”
با حضور مهرنوش قربانعلی، شیوا فرازمند و آرش نصرتاللهی
…………..
سپاس از دعوت
سارا
سلام بر سارا خانم
راستش تصویر خوبیه
آدم به خواب فکر می کنه و اینکه وقتی ما خوابیم این چراغ بیداره بدون هم صحبت
فعلا…
….
یا وقتی ما بیداریم و همه خوابند
سلام و سپاس
سارا
تصویر خوشایندی ست
؛
طعم چای و نور!
سلام سارا بانو
عکسهایت را دوست دارم. نور خیلی خوب تویشان میرقصد. چنین عکسهایی را میشود “سیاه و سفید” هم دید، حتی با تاءثیر بصری عمیقتر.
ستون سمت چپ بهنظرم اضافی است. بی هیچ کارکرد خاصی فضا را تقسیم کرده. ستون را اگر حذف کنی لطمهای عکس که نمیخورد هیچ، که تمرکز را هم روی نور و چراغ (فضای اصلی) بیشتر میکند.
جسارتاً عرض کردم البته بانو!
….
مهربانی تبسم عزیز
سپاس و سلام
سارا
در آستانه ۲۱ آبان سالروز میلاد شاعر بزرگ ملی
« نیما یوشیج »
در پاسداشت پدر شعر نوین ایران
به کمپین حامیان “روز شعر نوین ایران ” بپیوندید .
http://www.hojum.com
خیلی مونده تا صبح ! ولی بد نیست دلمون را خوش کنیم
سلام..با آهنگ وبتون..اشکم در اومد..خودمو کنار دریا تک و تنها دیدم..با یه عالمه غربت و غصه!
همین
…
ای بابا
حالا میشه هم گفت با یه عالمه غربت و قصه
سپاس
سارا
امروز روشنتر به نظر میاد واقعن فرق کرده؟
….
حتمن فرق کرده
چرا میپرسید
; )
سارا