پرده کنار میرود
پشت پنجره
دفترچهات را در میآوری
چانهام را بالا میبری
گردنم را میگردانی سمت ماه
اِتود میزنی
از هر سمتی که میشود مرا باز و باز میکشی
پرده رها میشود
مهمانها میپرسند
” به چه خشکت زده
این باد است که از هر سو میوزد سمت هر کس ”
من اما میدانم
یک مدل خوب لب از لب باز نمیکند
۲۸ شهریور ۸۹
سارا محمدی اردهالی
دیدگاه ها . «یک مدل خوب»
دیدگاهها بسته شدهاند.
خیلی وقت ها یه تصویر را به شعر می کشی بعضی وقت ها خود شعرت یه تصویر یه تابلو و این بار هر دو با هم تصویری که شعر شده است و شعری که ماه را می توان از پس پشت سطر هایش نظاره کرد.چند بار که می خوانیش انگار داری تو خواب خواب می بینی انگار خود پاگرد داره می گه به چه خشکت زده است . عالیه مرسی
امانت به دست باد سپردی…
و خوب می دانی چگونه باید نوشت
با مهر و سلام
لیلا نوری نایینی
خواب میبینم
فیگورهایم را کنار هم چیده
حیرت زده قدم میزند
نمیداند
زنی را کشیده که خواب است
یا
خوابی را کشیده که
زن است
…
خیلی خوب بود
تصویرها میروند و می آیند
سپاس از نوشتن این چند خط روباه سفید
سارا
سر بجنبان که بلی
جز تو به سر هیچ مگو
چه دانم های بسیار است ولیکن من نمی دانم
که خوردم از دهان بندی از آن دریا کفی افیون
….
کفی افیون
سپاس
تاریک ِ روشن
سارا
لحظه ای پنجره اتاقم جلوی چشمم مجسم شد شب هایی که ماه کامل است و من حس ام می گیرد با خدا حرف بزنم
شعر خیلی خوبی است و از خواندنش لذت بردم. فقط ای کاش نام نداشت تا غافلگیر کننده گی پایانش بیشتر احساس شود. چرا که نام این شعر همان پایان شعر است.
این نظر شخصی من است البته
شاد باشی شاعر خوب…
…..
به نظرم در ابتدا این حس انتها را نداریم
ولی باز هم فکر میکنم
سپاس گزارم که گفتید
سارا
سلام سارای گرامی .خواندمت با مهر .به من نیز سری بزن به روزم
جنگ ما، جنگ آنها
یادداشتی کوتاه درباره سینمای دفاع مقدس
سلام دوست شاعر .اینروزها بدجور فکرم طرف نشره اما پایم راهی ام نمیکند.ترس دیر شدن دارم
….
متوجه نشدم چی شده
همیشه دیر است
چی دیرتر شده ؟
سارا
سلام بر شما.
شعر های خوبی خواندم.
شعری امروز از شما در خردنامه خواندم که بیشتر احساس کردم ترجمه خوبی از شعر خوبی باشد اما نبود
خوشحال می شوم سری بزنید عزیز
باشید.
……
سپاس از نظرتان
موافق نیستم، با کلمات به تنهایی نمیشود داوری کرد
سارا
بانو …
زیبا بود ..
مثلی صدای موجی که نوازش می کند گوشهایم را …
………….
حالا باز به خواب ادامه دهید
سپاس
سارا
زیبا بود و خوش خوان.
شاد باشی
حق نگه دار
قشنگ بود
اونچه که بعد از مدتی به خاطرش اومدم و دوباره سر زدم و داشت
سلام
من بی دعوت اومدم. اما پشیمون
نیستم. خوندم و لذت بردم.
ممنون
سارا من یکی از شعرهایت را اول پستم گذاشته ام . با ذکر منبع . اگر کار خوبی نکرده ام بگو . مرسی .
………………
نه، زن روزهای ابری
رفتم خواندمش
خاطر جمع
سارا
یک مدل خوب برای نقاشی که پشت پنجره ای دور به طرح روشن تو در پرده می اندیشد
سلام دوست عزیزم.
کار خوبی بود. اشک ریختم بی صدا.
با وبلاگ اختصاصی شعر همارا به روزم وچشم براه حضور گرمت.
منتظر شنیدن نظراتت هستم .
با شلوار جین و کفشهای اسپرت هم
جان میدهی برای آب دادن به حُسن یوسفها
حتا اگر یک ساک ورزشی روی دوشَت باشد
خُب این پارادوکس عجیب را میشود حل کرد
پنجره را باز کن وُ
هر گلی را در هر کشوری خواستی انتخاب کن
یا نه
پنجره را باز کن وُ
هر دامنی را با هر طرحی
من
شعبدهبازی بازنشستهام
دیدن تو
به وجدم آورده
پشت شیشههای رفلکسی پنجرهات!
“از تنگ بی ماهی”
…………
از کدام تنگ بیماهی ؟
شعبدهبازها باز نشسته نمیشوند
سپاس
سارا
سال ها ست
تقویم ها دست به دست می شوند
تا خاک درست شکل اندام من بشود
وقتی به خواب می روم
وقتی سرم به جای بادهای پیا پی
سنگ می خورد !
درود بر تو همارایی!
به روزم با غزلی.