شاهد عینی

بچه‌های قطعه‌ی ۲۵۷ بهشت زهرا
می‌دوند
در کوچه پس کوچه‌ها
به رهگذران تنه می‌زنند
هنوز می‌دوند
پلیس ضد شورش
به آن‌ها شلیک می‌کند
آن‌ها می‌خندند
بلند می‌خندند
و گلوله دیوارها را سوراخ می‌کند
سارا محمدی اردهالی
۱۱ مرداد ۸۹

دیدگاه ها . «شاهد عینی»

  1. در کوچه پس کوچه‌ها
    به رهگذران تنه می‌زدند
    هنوز می‌دویدند
    پلیس ضد شورش
    به آن‌ها شلیک می‌کرد
    ////////
    فکر می کنم می شد این سطرها را کمی شاعرانه تر و متفاوت تر بیان کرد یعنی زبان خیلی ساده است به عبارتی نگاه رئالیستی شما نیاز به بیانی شاعرانه دارد که این سطرها فاقد آن هستند بیشتر شبیه یک گزارش شده است جسارتن
    ………….
    در گزارش این اتفاق‌ها نمی‌افتد
    سپاس
    سارا

  2. بسلام
    شعر اتفاق ساده ولی با عمقی قوی سیمان ذهن را می ترکاند چراهایش زیاد است ولی جواب را باید محققانه به خاطر اندیشه سپرد ما تکلیفمان را همیشه دراخر ین صفحه کا غذ تمام نمیکنیم مگر تا به حال از کسی شنیده ای دل تمام شدنی است نه هر گز اینچنین نیست
    پس شاعر مختار کلام است که می تواند کلامش را به ذهن ما بسپارد خوشا به حال شا عری که هیچوقتش را فراموش نکند
    این کلامات را به جوا بیییه اقای سینا علیمحمدی دادم
    امید وارم ناراحت نشده باشد
    =======================
    م شاعر گمنام
    تقدیم بهقطعه ۲۵۷
    ======================
    هر روز
    از ذهنم ادمها فرار می کنند
    به خیال
    این همه با تللاق که روبرو قایقی بسازند
    وبعد از این ما جرا بدون پارو
    وهیچ قطب نمایی انقدر میرود
    تا به گودال نیستنها برسد
    وخود را انور طبیعتها برساند
    دستی پیدا کند
    لباس بر تنش کند
    ومو های پریشانش را
    به همراه اینه ای که قرار بود
    از زندان بر دارد
    کنار سا یه ای که افتا دنش نز دیک با شد
    ………. در ذهن ما قرار بود
    این اتفاق
    همن حا لا بیفتاد
    ===================
    با تشکر از شما که به حو صله ام گوش دادید
    ……………………
    سپاس
    سارا

  3. شعر در عین سادگی، و اصلاً به خاطر همین سادگی مفرط، تکان دهنده است.
    و تاثیرش قوی اش را بی نیاز از هیچ تمهید و آرایه ای میگذارد.
    بگذار شبیه گزارش باشد.
    شعرها همیشه حقیقی ترند.
    (فقط فکر میکنم بهشت زهرا میتوانست نباشد، مفهوم بند اول بدون آن هم کاملاً رساست)
    ……….
    سپاس
    فکر می‌کنم
    سارا

  4. فراخوان نخستین دوره ی “جایزه ادبی چراغ مطالعه”
    مسابفه سراسری داستان کوتاه
    از امروز هر کس که فکر می کند پیشنهادی تازه، هر چند کوچک در ادبیات دارد به جشن کوچک ما بپیوندد و یکی از داستان کوتاه منتشر نشده اش را حداکثر تا ۳۱ ام شهریورماه ۸۹ به نشانی:
    شیراز – صندوق پستی ۱۹- ۷۱۸۷۷۳ بفرستد.
    و یا با فایل word به یکی از رایانامه های زیر ارسال نماید:
    info@relamp.ir
    relampaward@gmail.com
    relampaward@yahoo.com
    و برای اطلاعات بیشتر به وب سایت http://www.relamp.ir مراجعه نمایید.
    با دوستی:
    ابوذر قاسمیان(دبیر نخستین دوره جایزه ی ادبی چراغ مطالعه)

  5. هر کسی رو یک بار می توان کشت و به گمانم پلیس ضدِ شورش از همین دلخورست و از همین است که می خندند بچه های قطعه ی ۲۵۷
    ……………..
    زیبا بود
    هرکسی را یک بار می‌توان کشت
    سپاس
    سارا

  6. اینجا همه با هم می دوند…همه اونایی که باید ..
    اما تو خیابونای اینجا ..همه وایسادن…یهو یکی میدوئه ، بقیه بدون اینکه بدونن واسه چی دوئیده اول دنبالش میدوئن بعد پش سرشونو نگا میکنن ببینن چه خبره شایدم اصلا نگا نکنن..

  7. با سلام
    اینجانب دانشجوی دوره کارشناسی رشته روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی هستم و برای تکمیل پایان نامه ام نیازمند تکمیل پرسشنامه هایم توسط دانشجویان دانشگاه های شهر تهران هستم. موضوع پژوهش من بررسی رابطه بین ابعاد عشق و تعدادی از ویژگی های فردی می باشد و برای پرکردن پرسشنامه ها حداقل شرط لازم این است که آزمودنی هم اکنون داری رابطه عاشقانه با شخصی دیگر و یا افکار عاشقانه درباره شخصی دیگر باشد. لازم به توجه است که نمونه من بایستی از دانشجویان دانشگاه های تهران باشد ولی شرکت تمامی دانشجویان کشور در این پژوهش مجاز است وجواب آزمون به آنها داده خواهد شد. در پایان خواهشمند است فیلد مربوط به دانشگاه را بدرستی پر کنید تا در انتخاب اعضای نمونه پژوهش دچار اشتباه نشویم.
    برای شرکت در آزمون آدرس زیر را در مرورگر خود کپی کنید و کلید اینتر را فشار دهید.
    Azmoon.freei.me
    از مسئول وبلاگ خواهشمندم برای اعتلا و پیشرفت سطح علمی جامعه این آگهی را حذف نکند تا سایر بازدیدکنندگان هم در صورت تمایل بتوانند شرکت کنند.
    با سپاس

  8. جایزه ادبی چراغ مطالعه تا سی ام مهرماه تمدید شد
    “مسابقه سراسری داستان کوتاه”
    حالا و دیگر : پیاده روی ما یک معبر تنگ و تاریک نیست؛که جا به جا چراغانی بی شائبه ای است از حضور! کوچه باغی است که شمایلی از رویاهای ریخته و نریخته در پای همین چنارهای طاق افتاده به خود گرفته است.
    اینجا : و با چراغ های آویز و جادو شده به صدا…
    که دور و نزدیکِ شب ها را به آرزو در این کلمات می دمند!
    و هم و باز : به پاس و سپاس همین حضور است که می خواهیم تا سی ام مهرماه دوستان نادیده و دیگری که مثل همه ی راویان این ۵۰۰ داستان رسیده _ که چشم و چراغ ما شده اند _ را به واژه بازی خود مهمان کنیم.
    وبگاه:
    http://www.relamp.ir
    نشانی:
    شیراز – صندوق پستی ۱۹-۷۷۳ ۷۱۸
    رایانامه:
    info@relamp.ir
    relampaward@gmail.com
    relampaward@yahoo.com
    با دوستی:
    ابوذر قاسمیان

  9. اساسا شعرات عاشقانه است ولی هر وقت سری به سیاستم میزنی کارات قابل تحسین میشه به قول شاملو شعرت سیاسی نیست سیاست شما شاعرانه است

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.