دیدگاه ها . «گرگ و میش»

  1. سلام. من اولین باریه که به وبلاگتون سر می زنم. چقدر این آهنگ زمینتون و اون عکس سر در دانشگاه تهران که گذاشتین به حال و هوای این روزامون می خوره.حس جالبی بود. مرسی.

  2. سلام

    همیشه تو شعرات، حس و حالی که داره، نافذه درونم… انگار حسش کنم، بفهممش، واسه همینه همیشه می‌خونمت، چون میشه با نوشته‌هات لمس کرد احساساتی رو که عجیب دوست داشتنیه!

    و تاثیر تلفن در نوشته‌ها تو :)) !

    شاعرانگیهایت را عاشقم!

  3. بی اینکه دست نگاهم باشد،خیره ماندم به انحنای “در پنجاه تومنی”.
    زیر این گلدان کم جثه در خودش میلولید.
    آن طرفش را با زور باتوم سرپا نگه داشته بودند،این طرف را با دستان تابدار.
    ………..
    دستان تابدار
    سارا

  4. سارا خانوم از آهنگ وبلاگت خیلی خوشم میاد میشه بگی اسمش چیه و اثر کیه ؟
    باسپاس %
    …………………………..
    with special thanks to Mr. Preisner
    for the background music
    زیر گوشواره ها نوشتم
    سارا

  5. مثل همیشه تاثیر گذار و دوست داشتنی و عمیق و احساساتی…کاش این ایستگاه متروک کسی و داشت که چند دقیقه ای کنارش بایستد و برود…
    دوستت دارم خانوم سارا..

  6. سلام
    راستش من ایران نیستم
    یادمه یه دورهای شعر زیاد میگفتمو تو روزنامه دانشگاهمون چاپ میکردن
    اما الان دیگه شعر نمیگم چون توی تنهأییم خفه شدم و هیچ امیدی ندارم
    چرا همه شأیعرا تنهان؟ چرا همیشه غم مایه شعره
    حس می‌کنم تمام جوانهای ایرانی‌ یه جورأیی غمگین هستن من خودمم بعد این اتفاقات از ایران اومدم بیرون داشتم خفه میشودم وای بیشتر شبیه یه نامه شد اسمشم میزارم دلخستگی یک تنها

  7. شعر خوبی شده است.به خصوص پایانش و البته منهای سطر«یک قطار بازی است»،گرچه میدانم که بدون این سطر هم چیزی کم میاید!
    حالا دیگر هر بار که به این صفحه سر میزنم حس خوب و قشنگی به من دست میدهد که از شعر میاید.
    …………………….
    سلام
    خوش حالم کردید
    سپاس گزارم بابت مهربانی و توجه شما
    خیلی وقت ها می دانم یک جمله چندان خوب نیست و نمی توانم تغییرش دهم
    خوش آمدید به پاگرد
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.