شنا میکنم
از این سو به آن سو
زیرآبی میروم
تا آن جا که نفس دارم
انگشتانم را به کف استخر میکشم
ناگهان
یادت
چون کوسهای به سمتم برمیگردد
۲ آذر ۸۸
سارا محمدی اردهالی
بیربط : Shark Attack Map
8 دیدگاه دربارهٔ «بوی خون»
دیدگاهها بسته شدهاند.
چقدر باید شعرت کنم
تا تمام شوی در من
چقدر باید اشک بریزم
تا پاک شوم از تو
شمال یا جنوب
شرق یا غرب
کجا بروم که یاد تو از یادم برود
کجای زمین باشم که فکر تو نباشد
نگاه کن!خسته شدم
وقتی درست در مرکز قلب من
جاخوش کرده ای!!
———————————————
زیبا مثل همیشه زیبا
گم شد بهار و باغم در کوچه های اندوه
پاییز سرد غم را جستم نخواهی آمد
mersi sara jan,,salhast ke sher hat ro mikhunam va har bar behtar az pish hese shun mikonam,,
mamnun ke zendegim ro por mikoni az hame in soda ha…
یادت
می رماند مرا
بیهوده میگریزم
حکایت نهنگ و یونس
قصه من وخاطرهای توست
سلام نازنین.
با احترام شمارا به خوانش شعر تازه ام دعوت میکنم.
سپاس
نمی دانم شاید یک مقدار باید بیشتر به دایره ارتباطی واژگان و همچنین نسبتش با ساختار روایت دقت کنید.
و البته شاید این شعر کمی شخصی بود شاید!
اپیزود ۱:آمدی
اپیزود دو:رفتی
این درام یک اپیزود بیشتر نبود:
کیش و مات!
از اینکه می نویسی و با نوشتن می اندیشی، خوشحالم.
من اشتباه حقیری هستم، میان انبوه اشتباهات بزرگتر…می کوشم فاجعه شوم!