دیدگاه ها . «مهتاب لب‌پَر»

  1. می‌شکند
    همه چیزی
    در آشپزخانه‌ی من
    مدام التهاب
    التهاب ِ دست‌ها و پاهای بریده
    شیرهای سر رفته
    روباه‌های زخمی
    ادامه میدهم:
    می سوزد
    در آشپزخانه من
    ماهی های تف دیده
    گونه های اشک خورده
    و سینه ام
    از انبوه خاطرات بی تو

  2. نوشته مرا به یاد داشته باش
    اما هر چقدر تیک می زنم فایده ای ندارد
    فکر می کنم این مربع کوچک هم فراموشی گرفته که مدام تیکهای مرا از یاد می برد
    شاید هم به تیک های دیگری فکر می کند
    که بیشتر از من انحصار طلبند…شاید!
    امده بودم دعوتتان کنم برای خواندن سوت یک قطار

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.