از یاد

باید برگردم
زیر بالشی شاید
ته جیب پیراهنی
باید خوب بگردم
پشت آینه
زیر فرش
لابه لای حوله‌ها شاید
چیزی جا گذاشته‌ام
دو ـ سه خط شعر
دو ـ سه تار مو
خیال یک بوسه‌
لای کتابی حتا
چه می‌دانم
باید گشت
پشت سر چیزی مانده
این همه که زنده مانده‌ام
مثل عطری که از رو نمی‌رود
از تن
از تو
از یاد

دیدگاه ها . «از یاد»

  1. کاش می شد برگشت .کاش می شد دوباره شاهد شادمانی قلبی خردسال بود که چون شکوفه ای در دست نسیم با هر هوای تازه ای عنان اختیار از کف می داد “و با چه قدر سبد برای چیدن یک شاخه ی محبت می رفت”.

  2. salam.. khaste nabashin.. ba ejazatoon tooye weblogam az ahange webe shoma estefade kardam… age narahat hastin ya ejaze nadram ke in karo bokonam behem ettela’ bedin.. mamnoon misham
    raje be neveshte hatoon ham man khily dooseshoon daram !!
    foghol ade an… amma har vaght ke miam nazar bedam nazar dadanam nemiad… midoonin man har weblogi ke miram nazaram toolani mishe.. bebakhshid ke inja nazar dadanam nemiad

  3. سلام کن کار دیگه از شما خوندم که لذت بیشتری داشت؛”به خانه ام بیا…” . اما این کارت نوستالژی خاصی داره . با یه صفت مشخص که الان دلم نمی خواد بگم چون توضیح زیادی می طلبه و الان جای توضیح نیست! اما به نظرم صورت های خوبی در شعرت هست. سبز باشی عزیزم.

  4. سارا جان، شعر فوق العاده ای ست. سر رفتم و اشک شدم و چکیدم. خیلی زیباست و پایان بسیار قوی و اثرگذاری دارد. از دیشب چندین بار به سراغش آمدم و آب شدم و برگشتم.
    با اجازه ات، دو شعر از کتابت را در شمارۀ تابستان فصلنامۀ ره آورد، کارکرده ام. از شمس لنگرودی، رضا مقصدی، رسول یونان و تو نازنین، شعر گذاشته امف با ذکر نام کتاب هایتان.
    مراقب خودت و شعر نابت باش و بتویس و بنویس و بنویس…
    با مهر و احترام، ماندانا
    …………………………………………………
    ماندانا جان
    مهربان خوب
    از این که شعرم را دوست داشتی بسیار شادم
    سپاس گزار
    کلمات کوتاهی می کنند در رساندن حرفم
    این بنویس بنویس بنویس تو مثل موسیقی در گوشم می ماند
    سارا

  5. هجوم خاطرات و سرگشتگی و بی قراری بعدش چه خوب در عجله و حواس پرتی تان تصویر شده:
    چه می دانم
    باید گشت
    و چه جستجوی بی پایانی است…
    یادتان نرود. لای صفحه های موسیقی را هم بگردید.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.