میچرخم
یک ماهوارهی قراضه
دستی مچاله
قلبی مستعمل
از پیش چشمم عبور میکنند
گریه نمیکنیم
این جا پر است از اشکهای معلق
رازهای فرسوده
و صداهای شکسته
میچرخیم
و
از پیش چشم هم عبور میکنیم
× مرضیه جان ممنون از مهربانیات.
× این کار هیچ ربطی به من ندارد. نام سایت نام کتاب خانم آیدا عمیدی است که کتاب خوبش را آهنگ دیگر چاپ کرده است البته شعر هم شعر زیبای ایشان است.
× این یادداشتها حواس را پرت میکرد و شعر بالا درست خوانده نمیشد پس آوردمشان این جا.
دیدگاه ها . «خارج از مدار»
دیدگاهها بسته شدهاند.
ممنونم.
… تجربه ای از جنس رویا بود
*
این شب تا ابد می ماند..
*
چیزهایی هم هست
**
لحظه هایی پر اوج
.
.
.
سلام.
چیزی نوشته شده بود.
چیزی و چیزی کم
به هر حال جُمعتون بخیر
سلام سارا
سلام سارا
من اما همه اش گریه می کنم. شعرهایم هم طعم اشک دارد. طعم زیتون تلخ. اشکهای معلق چه تعبیر قشنگی!
آنقدر میچرخیم
که سرگیجه میگیریم
….
همیشه در مدار باشی شاعر!
…
پس بیا تا میلاد بغض های مان را مادرانه به سوگ بنشینیم/
در این زفاف دمام بی اختیار/
چه خوب بود…………………..به من هم سری بزن…..من خیلی میام اما تو نه
سلام سارا جان.
من آینه رو بیشتر پسندیدم تا پاگرد
من اینجا رو خیلی دوس دارم.
خیــــــــلی
بیشتر از شعر پست پیش، سکوت می کنم. و کمی به حوالی بغض نزدیک می شوم… .
درود بر تو . وبلاگ زیبایی داری که مطالب خوبی داره و میتونه از این هم بهتر بشه . بسیار خوشحال شدم که تونستم به وبلاگت بیام و نظر بدم چون میدونم با نظر همه ی وبلاگ نویسان خوشحال میشن . اگه حاضر به تبادل لینک هستی بهم خبر بده و مطمئن باش همچون من که تو رو تونستم خوشحال کنم تو نیز من رو خوشحال خواهی کرد . با سپاس . لینک یادت نره .راستی من هر دو روز با یک شعر یا نوشته از خودم و دیگر گمنامان به روز میکنم . یادت نره بیای .
بسیار زیبا…
می دانم توگوش ت خیلی پراست ازاین حرف ها…وککت نمی گزد…امالطفا به عکس بالا نگاه کن ..ما بچه هایی هستیم به این شکل ..که داریم به شما نگاه می کنیم ..شما هم به چشم های ما نگاه کنید…
خسته نشدی که؟ فیلترینگ مهربان،اما من خسته هستم توهم خیلی کارداری ،خیلی ازسایت هادیگرمنتظرت هستند..برو موفق باشی…سلام خانم محمدی
سلام سارا جان.
دلم زندگی می خواهد
یک ملاقات غیر قابل چاپ!
شعر جدید نمی ذاری ؟ من هر روز از پاگرد رد می شم. عاشق شعراتم!
عجب شعر جمع و جور و سهل و ممتنعی !
نهایت خساست در کلمات ٬ نهایت فضاسازی بدون تصویرسازی٬
فوق العاده است : مداری بر گرد زمین نه ٬ به دور چشمان و ماه کوچک به جای ماه شب چهارده ٬ این کلمه قراضه چقدر خوش میدرخشد در این مدار ٬نگاه ٬ و قلب مستعمل ٬ این دیگر از کجا آمده ؟ زمینی نیست ٬ آسمانی است ٬ آسمانی شلوغ ٬ کلمه مستعمل با قراضه محشر است شعر یعنی استخدام کلمات نه کلمات در استخدام شعر ٬ کلمات را به پا کرده ای و روی آسمان چشم قدم میزنی ٬ و دوباره اشک های معلق که هم به مدار بی وزنی برمیگردد هم به بیهودگی اشک ها هم به جاودانگی و ماندگاری آن ها در فضای خلاء که همه چیز در آن جاودانه است ٬ و رازهای فرسوده ٬ عجب ٬ رازهایی که دیگر راز نیستند ٬ آنقدر قدیمی و بی ارزش اند که به کار افشا هم نمی خورند٬ آفرین ٬ صداهای شکسته اما گرچه قشنگ است اما با این دنیای شعری که ساخته ای نمی خواند .
به وبلاگ من هم سری بزن شاید خوشت بیاید
http://www.kariz55.blogfa.com