چیز غایب

خانه هنوز هست
اما آدم‌هایش مرده‌اند
یا شاید
( باید این‌طور می‌گفتم: )
خانه ویران شده‌است
اگرچه آدم‌ها هنوز هستند
نه
( این‌طور هم نشد )
خانه هنوز هست
آدم‌ها هم زنده‌اند
اما در این میانه
چیزی غایب است انگار
( نمی‌دانم )
شهاب مقربین، صفحه ی اینترنتی

دیدگاه ها . «چیز غایب»

  1. نمی دانم.
    شاید چیزی بالای تمام دریچه ها یخ زده باشد
    شاید کسی میان هاشور هایش نقطه چین ..مرده است!
    شاید دستها به اندازه کافی حلقه نمی شوند..آن هنگام که باید موهای بهار را نوازشی کرد!!!
    حلقه!!..شا ید دیروز نام کسی را فراموش کرده ام..کسی که انگار شبیه حلقه بود..حلقه ای که روز تماشای اولیت باران دی ماه…!!
    نمی دانم….شاید..
    ولی هر چه باشد ..باید برای کویر فکری کرد
    برای آشتی کویر و باران…و حلقه!!..
    ؛بداهه ای برای شاید هایت؛…زیبا بود…رها باشی و آزاد

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.