پرینترم دیوانه شده
هر چه پرینت میفرستم
تنها شعر پرینت میکند
فرمان شعر را
هزار بار پاک کردهام
کنسل کردهام
ولی
باز
شعر پرینت میکند
بیچاره پرینتر
سیمش را میکشم از برق
میزنم به شانهاش
کمی بخواب
من هم جای تو بودم
میمردم و
اخبار روز را
پرینت نمیگرفتم
* اردهال
اردهال منطقهاى در ۴۵ کیلومترى شمال غربى کاشان و میان کوههاى کرکس است و از یک طرف به قم و طرف دیگر به دلیجان مربوط مىشود. اردهال دو منطقه کنارى هم دارد، یکى منطقه مشهد اردهال و دیگرى بارِ کَرَس. کلمه اردهال از دو کلمه «اَژدَ» و «هال» به معناى سرزمین مقدس تشکیل شده است.
بخارا، آرش شهنواز
پدر بزرگ اردهال به دنیا آمد. تاجر بود، پس از فتنه ی نایب حسین کاشی (به جان و مال مردم تجاوز میکرد) به اراک مهاجرت میکند. در سال ۱۳۱۷برای کار در چاپ خانه ی تابان به تهران میآید. روزنامه ی ستاره صبح و جمعه و…
دیدگاه ها . «پرینتر بیچاره»
دیدگاهها بسته شدهاند.
چطور به ذهنت رسید که در مورد پرینتر شعر بگی خیلی برام جالبه
کاش گاهی وقتها می شد سیم خودمان را از برق بکشیم تا بعضی خبرها را نخوانیم!
این اردهال ، با اون روستایی که سهراب سپهری توش دفن شده ، فرق می کنه؟
سارا :
این روستای اردهال همان روستای اردهال سپهری است.
وای…چقدر قشنگ فکر می کنی تو!
منم اراکی ام!
همینقدر بگویم موسیقی وبلاگتان مانند خودش بر دلم نشست.
سلام نمیدانم اول از مطالب زیبایتان تشکر کنم یا اینکه بگویم دیوانه شدم ازبس دنبال راهی برای ارسال نوشته ها وشعرهایم برای مجموعه آینه گشتم وهیچ کس جوابم رانداد گر چه من عادت دارم من به تازگی تولدی دوباره یافته ام و با احساساتی که در من مرده اند زندگی میکردم و چون این حس جدید را نمیشناسم درمورد آن صحبتی نمیکنم…………………؟؟؟؟
جام من بی باده دروادی سجاده درحاشیه افتاده
در مرکز آن وادی این دست نیازمن گریه شده سازمن
سلام دوست مبارز وب زیبای دارید اگر مایل هستید تبادل لینک کنیم منو با عنوان”زندانی سیاسی” لینک کنید و برای من بنویسید که شما را با چه عنوانی لینک کنم
زنده باد اردهال!
همه احتیاج به استراحت داریم دنیا کلاْ باید بره مرخصی استلاژی..
زین پس بجای واژه ناهمگون وبیگانه پرینتر بگوئیم:چاپگر
بجای اس ام اس هم بگوئید:پیامک!!
خنده داره یاگریه دار؟
خدمات پس از دلبستگی بده
درست می شه!!!
che ziba … I loved the idea … and the feelings… I can understand that even the printers want to skip these daily hard news we’re having everyday…. ziba bood….. har che print mifrestam baz sh’er chap mikond… mesle afkare man ke harcheghadr mikhaham be khobiha fekr konam badbini bala miavarad….
shad bashi sara jan…
سارای عزیز…مرا ببخش بابت اعتراضی دیگر به تو…این فقط بهانه ایست…برای خواهشی دیگر از تو!
http://www.mahtabsky.blogfa.com
منتظرت هستم!
سلام
شعرها و نو شته هاتون مثل همیشه زیباست
همیشه از خوندن نوشته هاتون لذت می برم
شاد باشید و پیروز .
منتظرم
جلسه دوم آموزش فنگ شویی در برنامه خانه مهر روز چهار شنبه ۳۱ مردادماه ساعت ۱۰.۵ از شبکه سوم سیما پخش خواهد شد.
از امروز می توانید جلسات آموزش فنگ شویی که از طریق برنامه خانه مهر پخش می شود را از طریق این وبلاگ پیگیری نمایید.
از دور برای این همه احساس میبوسمت
با احترام
RELEVANCEby :
Mohammad faramarzi
Writer – Poet
RESEARCHER
psychologist
belieftherapist
SPHERE:
researching
PSYCHOLOGY
LITERARY
Mobile:
۰۹۱۳۹۸۲۱۳۸۲
Telephone:
۰۰۹۸ ۳۸۱ ۲۲۵۱۴۸۹
Postalcode:
۸۸۱۷۹ /۸۶۴۵۸
Stablebeliefs.parsiblog.com
Stablebeliefs@gmail.com
beliefpsyins.parsiblog.com
beliefpsyins@gmail.com
Belieftherapist.parsiblog.com
Belieftherapist@gmail.com
درود بر سارای عزیز
دلتنگ که می شدم پا می شدم یه چن ساعتی رانندگی می کردم می رفتم مشهد اردهال سر خاک سهراب
وقتی بر می گشتم اصفهان حالم بدتر از قبل بود معمولا
چرا هیشکی نپرسید ارتباط بین پرینتر با اردهال چی اه؟
یکی از دوستان نوشته بود استلاژی
:)
جالب بود
فکر می کردم استعلاجی باید باشه
سلام وبلاگی ایجاد کرده ام خوشحال میشوم که با حضور خود گوشه ای از تفکرات گرانبهایتان را به ما ارزانی نمایید.
با تشکر
ماه تاب
وبلاگتو دوست دارم.حس خوبی بهم میده
سلام..
چند وقتی هست همش میام سر میزنم و میرم، ولی از این به بعد میام، می خونم، نظر هم میدم.
به من هم سر بزن، تازه شروع کردم، دارم یه کم تغییرش میدم، تقریبا تمومه.
منتظرم، ممنون..
سلام سارا عزیز
من خیلی وقته که میام تو پاگرد نوشته هاتو میخونم خیلی عالین ولی خیلیم سردن. میشه ازت بخوام که یه خورده امیدوارانه تر بنویسی؟
شاید تعریف کردن از شعرها خیلی تکراری باشه، ولی شعرهای شما واقعا تعریفی هستند.
آره.. گاهی میشه که مغزمان از اخبار روز قفل میکنه و اون وقته که زبانمان همش شعر پرینت میگیره….
سارا سلام
نمی دونم و نمی خوام بدونم mail من بهت رسید یا نه می خواستم بگم ۴-۵ سال پیش آدرس سایت رو دزدکی از فلش هایی زیبا که توش عشق بود و من رو عاشق دختری کرد به نام سارا که کلیپ می ساخت یا بهتر بگم متن تمام کلیپ های زیبای اون سایت همش به نام سارای محبوب من بود. اون زمان عاشق اون سارا شدم با عشقی که اون تو خط زیباش و هنر نویسندگیش داشت اون سارا آرزوی نوجوانی من بود و من سالها گذشت و منتطر آیدای هر ۱۵ روز یکبار به آینه می امدم ولی مثل اینکه سارای قصه ما تنهاست و در فراغ اون روزها می سوزه الان رفته توی پاگرد همون قصری که با عشق ساختنش با نفرت زندگی می کنه . سارا ای دختر رویا های سالها پیش من . دوست داشتن در میل به فراغ است و عشق رو به وصال. تو عشق را با دوست داشتن اشتباه گرفتی من الان تورو دوست دارم تو هم به خاطر این گوهر دوست داشتن دوباره بنویس و حال بخاطر سارای من زندگی کن به خاطر خودت و من از تو می خوام زندگی کنی دوباره با درسهای سالهای پیشین زندگی کن توکه خسته نا پذیر بودی من هنوزم به کلیپ های زیبایت نیاز دارم هنرت و روحت را دوباره در قصر جاری کن به خاطر شاملوی عزیز . زندگی و دیگر هیچ.
تومپندار که خاموشی من/ هست برهان فراموشی من
کجایی؟ چرا نمی نویسی؟ دلمان به همین پاگرد خوش بود…
سارا خانم قبول پرینتر شما خیلی بیچاره است خدا به دادش برسد، نمی خواهید به-سخن نو وباحلاوت دیگری -مهمانمان کنید؟
زیباست
سارا؟؟تو کجایی؟؟
خوش به حال خودم که پرینتر ندارم اصن
همیشه دوستت داشته ام
…
همین
بیا پیشم…
درود !
فرهیخته ی گرامی ، بدیوسیله از شما دعوت به عمل می آید تا در اولین انجمن مجازی شعر و ادب ایران شرکت نموده و دوستان را از نقد و نظر خود بهره مند سازید .
( ارادتمند: محسن رضوی )
ماه می نویسی ! ماه !
دو باره می خونم و لذت می برم !
نامش همی نیارم گفتن میان وبلاگ
گه گه به درد گویم آرام جان ما کو؟
سلام .
لطفا سری به box تون بزنید .
خستم
سلام / زیبا بود /
پرانتز باز – وبلاگ تخصصی طنز آیرون و آرلوکن به روز شد- پرانتز بسته
http://arlequineiron.blogfa.com
چرا نمی نویسی
مگه نمی دونی داره پاییز میاد
بوی مهر و مدرسه رو حس نمی کنی
مگه دل تو نگرفته مثل ما
من و نگار و نفی …
یه چیزی برای ما بنویس
فقط برای ما
کجایی؟
خسته ام خسته…
مرا بساز…
مرا بنواز…
خودت شاید بیشتر خسته ای. اما چیزی بگو و این ملت را بساز!
حالتون خوبه؟
سارای نازنینم اینهمه تاخیر برای چیست؟
پاگرد خونم ؛ به شدت کم شده کجایی؟ نگرانتم
من تو این دام سیاه
شایدم خیال
خوابه خواب
کی میدونه ؟
کی به دنیا می آیم مادر ؟
با آرزوی موفقیت …
سلام سارا جان
انرژی شعریتو باید در مسیر خودش قرار بدی
با من تماس بگیر
مازیار
سلام خانوم محمدی…
این شعر منه…اینقد دلم پر شده که فقط خدا میدونه….
میمیرم از نگاه پر اشکت
و لبخندی که هنوز
چشمانم را گول می زند.
می خندی و بر اشکهای من
بغضی پر از های های ِ تو
حاکم میشود . و گریه…….
خانم محمدی؟
اتفاقی افتاده؟
حتی من هم نگران شدم.
.
.
به انتظار شعرهایتان
سلام
ایام به کام !
دفتر تازه ای باز کرده ام که شعرها و ایده هایم را رویش می نویسم .
با کمال میل از شما دعوت می کنم که سری بزنید. نامش هست : از شما چه پنهان … .
نشانی :www.azshomachepenhan.blogfa.com
ارادتمند
مصطفی پورنجاتی
یاد یکی از داستانهای فرخنده حاجی زاده افتادم
پرینتی که تمام پرینت می کرد و وراوی از صدا و غرق شدن در کاغذها می گریخت
شعر هر آنچه نمی گویی است
سکوی سکوت من لب باز می کند
به روزم و منتظر نظرات شما بزرگوار
سارای عزیز
چرا عوضی بازی در میاری
وقتی بابام میگه بنویس (اون پایین)
باید بنویسی
دوست داریم ….بای
:بگشای لب که قند فراوانم آرزوست؛
از خبر وصل تو جاروی مژگان به کف
آب زند راه رادیده ی گریان من
سلام … شعر جالبی بود …
من هم به روزم با
راند هشتم
مادام فلوبر!!!
بازیگرانی که نیستند / شعرهای سیاه
و شعر
منتظرت هستم