معلم زبان من

سه ساله بود که با او دوست شدم
دوست بزرگی‌ست برای من
مادرش می‌گوید فقط با من فارسی حرف می‌زند
شب‌ها می‌نشینم گریه می‌کنم
دست خودم نیست
خیلی دوستش دارم
می‌ترسم پدر و مادرش او را ببرند سفر
به محل تولدش
دامنه‌ی کوه‌های آلپ
بیشتر وقت‌ها سر کلاسِ فارسی دور دهانش شکولاتی‌ست
با هم نقاشی می‌کشیم
بین ما سه چیز خیلی مهم وجود دارد:
یک، توی گوش خرگوش‌ها صورتی‌ست
دو، ته دم روباه‌ها سفید است
سه، روی دامن دخترها قلب است
بقیه چیزها خیلی مهم نیست
این سال‌های سخت
کمکم کرد
نوشته‌هایم را نگاه کرد
سر در نمی‌آورد
خطم را ناز کرد
‌گفت جادوگرم من
یادم داد
کم حرف بزنم
یادم داد
ته آینه ساکت بنشینم
به آدم‌ها نگاه کنم
خوب نگاه کنم
مثل یک بچه‌ کوچولو
که زبان مادری‌اش فارسی نیست
و هر لحظه ممکن است
برود سفر

دیدگاه ها . «معلم زبان من»

  1. سلام میدونی من عاشق شعرم اما نمی تونم بنویسم خودش حسرتیه که حالا بماند
    ۱-چرا آینه بروز نمیشه دیگه
    ۲ـ شما روزنامه نگاری نمیکنید ؟ فکر میکنم اسمت خیلی آشناست
    ۳- بارفتن به وبلاگم وقتت رو تلف نکن چون ربطی به احساسات والای انسانی نداره
    ۴- من وبلاگت رو برای دوستام سند تو ال می کنم امید وارم این کار خوشحالت کنه چون با شعرت گریه م انداختی
    ۵ـ ببخشید که وقت ندارم بیشتر برات بگم

  2. من گهگاه چیزایی مینویسم که ممکنه خودم یا دیگران متوهم بشیم که شعره . امّا شعر باید به همین زلالی ِ شعر ِ شما باشه . نرم ، زلال ، آینه .
    ***
    ضمناً من یک‌چند‌تایی از اشعار ِ نیما رو اینجا گذاشته‌م . اگر لازم شد ، رایگان می‌بُوَد .
    http://nima-yooshij.blogspot.com

  3. هر موقع که من شعر جدید تو رو میخونم از یه آدم عزیز که خیلی ازش دورم .خبری می رسه . اول فکر می کردم شانسی این اتفاق می افته و ولی حالا فکر می کنم که اون هم شعر های تو رو می خونه و یهو دلش تنگ می شه :) ممنونم ازت

  4. عالی است. عالی. تمام شعرهایت را با تمام وجودم بلعیدم. عالی ست. دختر آن شعر “بی چاره” دیوانه کننده بود. دیوانه ام کرد. این تصویر را بارها دیده ام. تمام شعرهایت پر از نیرو ست. تبریک می گویم.
    می خواهم بگویم بیشتر بنویس. باز می گویم نه. همینی که هستی باش فقط گوشه ی کلماتت به فکر کسانی باش که منتظر شعرهای جدید تو اند.
    متشکر.
    یاسر

  5. سارا جان شعرهای زیبای شما را خواندم. اتفاقی با وبلاگ شما آشنا شدم با اجازه بعضی از اونها رو به اسم خودت هدیه خواهم داد و بعضی ها رو توی اتاقم نسب می کنم…………………….

  6. سلام
    خیلی تازه و خیلی ناگهانی باوبلاگ شما و خود شما آشنا شدم .
    این شعر ” معلم زبان من ” رو من تاثیر عجیبی گذاشته !
    نمیدونم کی هستی ولی شعرات خیلی به دلم میشینه .
    ادامه بده.
    ضمنا دلم میخواد به وبلاگتون لینک بدم ، با اجازه شما.
    وبلاگ من :
    http://nebeshtag.blogspot.com/

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.