لوکیشن: ایستگاه اتوبوس
زن، موهای کوتاه
جین پوشیده با تیشرتی سفید
کتانی کرم به پا
مرد،
شلوار مشکی
پیراهن بدون کروات
با یک جفت صندل
همه چیزعادی است
به جز
نگاه فیلمبردار
* شعر “فردا” به زبان کردی
این مهربانی و لطف خانم لیلا است.
دیدگاه ها . «سکانس عاشقانه»
دیدگاهها بسته شدهاند.
سلام خانم عزیز…به وبلاگ من سر بزنین و در مورد داستان من نظر بدین لطفن.
اگر هم دلتون خواست برام لینک بدین.ممنون…
زیبا بود .ممنون
قشنگ بود مثل همیشه
من هر چی نوشتی خوندم بدون اغراق عالی مینویسی
خیلی دوست میدارم به منم سر بزنی
میتونیم تبادل لینک کنیم؟
حرف تازه ای ندارم
سلامی دونفره !
سلام.
من تازه وبلاگتون رو دیدم اون هم وقتی که می خواستم وبلاگ خودمون رو ثبت دایرکتوری گوگل کنیم.
وبلاگ قشنگی دارید.
به ما هم سر بزنید.
موفق باشید.
نوشته هات خیلی زیبا هستن…
چند مدتی هست که میام اینجا. باز هم میام. موفق باشی.
چه زیبا …
سلام
اول بگویم که شعرات را خوندم جالب بود. دید وسیعی داری. باید بگویم در نظر من مانند ماشین ژر مصرفی هست که سوخت زیادی مصرف می کند اما شتاب و سرعت کمی دارد. بهتر باشد اگر زن باشی و سارا محمدی نه کسی که می خواهد شاعر باشد.
شعر های من را نیز بخوان
خوشحال تر می شوم که نظر دهی