خواب

برایت خانه ای می سازم
صبح می شود
پرده های تور سفید را کنار می زنم
انگار
تمام دنیا را خواب دیده باشی
تو را
بیدار می کنم

دیدگاه ها . «خواب»

  1. NOEL MOBARAL BAR HAMVATANAN MASIHI
    برخیز دل من
    تا به کوچه بگریزیم
    و یک امشب درپرتو ستاره های یخ زده
    اندوهمان را درمیان برف ها گم کنیم
    درنور رنگی چراغ ها
    وسایه های پربرف کاج ها
    باورکنیم که امشب
    دراصطبل گوسپندان
    درسرزمینی که غم جهان را می گرید
    و خون از بن انگشتان کودکانش می چکد
    خدا درسیما ی کودکی بی پدر به زمین می آید
    بیا درپرتو این افسانه شیرین
    زشتی جهان را ازیاد ببریم
    و درد کودکان گرسنه ای را که امشب میمیرند
    بیا بیاد بیاوریم
    که امشب مردانی از میهن من
    به دنبال ستاره ای به سفر میروند
    تا میلاد پیامبر عشق را بشارت دهند
    بیا تا با این قصه غرورآفرین
    درد آوارگیمان را تسکین بخشیم
    و تلخی تحقیر از جهل و خرافه
    و سبعیت وحوش حاکم برسرزمینمان را
    ازچشم جهانیان پنهان کنیم
    بیا باورکنیم
    که جهان را معنایی است
    و خدایی است
    و تنهایی تاریک انسان
    را نهایتی است
    و شکم های پروار قاتلان را
    دوزخی درانتظار است
    …………………

  2. تو در ما به تفاوت آسمان و زمین
    در مه آلود پرده و پاگرد گم شدی
    حضور شما در پست مجله ی شعر وبلاگ جمع پراکنده مایه ی خوشنودی ماست اگر به سر انگشت قلم مرقوم بفرمائید هر آنچه گفتنی است
    با تشکر جمع پراکنده

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.