” حیف “

من و استکان نعلبکی‌ها از تاریکی نمی‌ترسیم
این دری هم که به هم کوبیدی
در آشپزخانه بود
نه در خوشبختی
ناخن‌هایم را سوهان می‌زنم
یک مدل دیگر
۲۴ خرداد ۸۹
سارا محمدی اردهالی

دیدگاه ها . «” حیف “»

دورا گفت:

یکشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۰ در ۸:۴۶ بعد از ظهر

ما نمیترسیم..
من
و
استکان نعلبکی ها..
فريد گفت:

دوشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۰ در ۱۲:۵۸ بعد از ظهر

به دندنبال بوی خوشبختی آمدم اما انگار …
سپاس از اینجا بانو
………………….
سپاس
سارا
Name گفت:

سه شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۰ در ۷:۳۸ قبل از ظهر

Kojaee
فروغ گفت:

سه شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۰ در ۱۰:۱۵ قبل از ظهر

به همین سادگی… :) دوست دارمش
……………………
و من خوش حالم
سارا
anniversary گفت:

سه شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۰ در ۱:۱۸ بعد از ظهر

این در کوبیدن ها نمک زندگیه . . .
شما به سوهان زدن ادامه بدید . . .
………………………..
سوهان روح است شاید
سپاس
سارا
عفونت روح گفت:

سه شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۰ در ۱:۴۸ بعد از ظهر

همیشه حس تعمق به واژه ها را در من ایجاد می کنید . ” حیف ” که تکرار ناپذیرید
……………………….
آه
سپاس
سارا.
بلانش گفت:

سه شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۰ در ۷:۰۱ بعد از ظهر

من اما از تاریکی و این تنهایی موهوم ، میترسم
معصومه جمالی مهر گفت:

سه شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۰ در ۸:۱۴ بعد از ظهر

آه بانو به قول “شاملو”ی بزرگ چاره ای جز
“… زیستن
و معجزه کردن،
ورنه
میلاد تو جز خاطره ی دردی بیهوده چیست؟
…. معجزه کن
معجزه کن
که معجزه
تنها
دستکار توست…”
شادی و موفقیت سارایم آرزوی من است.
با احترام
……………………………………..
:)
چه مهربان نوشتی
باید سکوت کنم
سپاس
سارا
سارا آرامش گفت:

چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۰ در ۱:۰۲ بعد از ظهر

حرف نداری دختر…هر چه بگویم زیباست کم گفته ام دوست خوبم.
…………………
:)
دوست خوب
چه خوب است
سپاس
سارا
نادیا گفت:

پنجشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۰ در ۶:۴۸ بعد از ظهر

زیبا بود. :)
به من هم سر بزن و نظرتو راجع به وبم بگو؟؟؟!!!
موفق باشید
میم گفت:

جمعه ۵ اسفند ۱۳۹۰ در ۹:۱۲ قبل از ظهر

خامه وشکلات تلخ.”می”گفت.
سلام سارای
…………………….
حوب است
میم خوب
سارا.
ناخدا گفت:

شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ در ۹:۱۱ قبل از ظهر

بند اول بسیار زیبا بود. ولی راستش ربط بند دوم به بند اول رو نفهمیدم
بیژن گفت:

یکشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۰ در ۹:۳۴ بعد از ظهر

من از تاریکی می‌ترسم
نگران شدم . . .
…………………….
تاریکی مثل روشنایی ترس ندارد
سارا
h-media گفت:

یکشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۰ در ۱۰:۱۷ بعد از ظهر

و من در همین روز به دنیا آمدم
شعرتان را دوست دارید؟
ینی خیلی دوست دارید؟؟
این شعر را که من روز تولدم است ها
……………………….
تولدنان مبارک
این شعر شعر است نمی دانم به چه کار می آید
سارا
fekri گفت:

دوشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۰ در ۳:۱۹ قبل از ظهر

با سلام / سایت شعرناب
http://www.sherenab.com/ مقدم شما را گلباران می نماید.
سُلوچ گفت:

سه شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۰ در ۹:۰۵ بعد از ظهر

بگو مارا از چ می ترسانی
کوچه نادری گفت:

چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ در ۸:۲۴ قبل از ظهر

واقعا حیف سارا
……………………
سارا
..حیف
احسان گفت:

چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ در ۱۱:۴۹ قبل از ظهر

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود….
زیبا بود……
……………………….
:)
چه بگویم
سارا
محمدباقر عسکرپور گفت:

چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ در ۱۱:۵۵ قبل از ظهر

این شعر را همیشه دوست داشته ام .
درود سـارا خانم.
……………………………. »
: )
سارا
كاوه گفت:

چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ در ۱:۳۴ بعد از ظهر

به ناخنهایت نگاه کن و نه هیچ چیز دیگر
معصومه جمالی مهر گفت:

چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ در ۶:۰۲ بعد از ظهر

بانو جان پاگرد
کجاست؟
سلام عزیز.
……………..
لابد کمی خسته است
سارا
مهدی گفت:

چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ در ۱۰:۳۲ بعد از ظهر

نیستی از آن من نیست
چون نمی ترسم
احسان گفت:

پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۰ در ۱۰:۰۳ قبل از ظهر

من شما رو با افتخار لینک کردم
…………………..
مهربانید
سپاس گزارم
سارا
منتظر گفت:

دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۱ در ۴:۴۸ بعد از ظهر

عالیه♥!

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.

پاگرد . سارا محمدی اردهالی

دیدگاه ها . «” حیف “»