آدم شبیه

شبیه اسب
خسته‌
در میدان اسب دوانی
شبیه گاو
عصبی
در میدان گاو بازی
شبیه خودم
کلافه
در میدان ولی‌عصر
نوزده آذر نود
سارا

دیدگاه ها . «آدم شبیه»

  1. سلام . پیش از این ها با شما در فیس در لیست دوستان بودیم و پیش از آن نیز یاد داشتی بر شعری از شما نوشتم و برایتان فرستادم . نوشته محسن … فامیلش را یادم رفته در مورد شما را خواندم . شمارا به عادت ایرانی ها کوبانده بود به سقف . این ها را می نویسم تا به نظر خودم از این که شما گام در بی راهه گذارید جلوگیری کنم . شعری که در آن محسن پور هاشم فکر کنم فامیلش بود اشاره کرده بود خیلی سطحی بود و بی خودی از آن تعریف می کرد . خلاصه آن که به اشتبیاه نیفتید . با سپاس و آرزوهای خوب .
    ……………………
    هرکس نظری دارد که البته خودش دلایلی برای آن دارد
    من نمی دانم
    کارم مهم تر است
    و سپاس گزارم
    سارا

  2. دست ها در جیب
    گوش های سرخ
    و کز کردن گوشه دیوار …
    نه این تصویر فردی سرما خورده نیست در زمستان
    این حال و روز من است
    در روز هایی که هر دو کلاس داریم
    در راهرو های دانشگاه …

  3. شبیه بامداد
    حیران
    در آوردگاه شام و روز
    _________________
    سارای عزیز سلام
    ماشالله به این قلم
    دستمریزاد
    ………………
    مهربانید
    امیدوارم بتوانم خوب بنویسم
    سپاس
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.