دیدگاه ها . «پرده‌ها به سمت من»

1. سلام
   باید که بروم
   باید که بمانم
   نمی دانم ، نمی دانم ، …

2. خدا می داند که چند بار خواندمش
   و خدا می داند که چقدر دوستش داشتم
   و خدا می داند که چقدر هوادارتم:-)
   ……………….
   دوست خوب
   :)
   سارا

3. خیلی قشنگه …
   …
   باید دوباره بخوابم
   دوباره بیدار شوم
   …

4. ” چند سال است؟”
   مم‌نون

5. سلام سارای عزیزم
   من کارهاتو خوندم وحقیقتا لذت بردم
   فقط چند تا خواهش ازت داشتم . یکی اینکه بهم بگی چه طور می تونم اهنک وبت وتوی وبم بزارم واینکه من شما رو لینک کردم و ایم تمنا رو دارم که بهم سر بزنی و کاهای من و نقد کنی ..ممنونم
   …………………..
   شما مهربانید خیلی
   سپاس گزارم
   چندان نمی دانم
   من نقد بلد نیستم
   این کار تخصصی است
   سارا

6. امید امید امید و امید دستکم دلخوشی های بزرگی هستند

7. انگار اصلا نیستم

8. سلام
   بسیار زیباست
   و انگار غمی همیشه میان کلمات شماست
   مرسی

9. دلم گرفت، دلم به اندازه ی چمدان تنهاییت گرفت…
   وقتی میگویی زن آن خانه نیستی آتشم می گیرد، دلم می خواهد توی حوض خانه ام آرام به ظرف خالی گندم خیره غرق شوم…

10. حتی وقتی حال شعرات پریشونه، آرامش بخشه…
    چقدر دیوونه‌ی شعراتم هنوز…

11. zan naboodam
    matarsaki boodam dar gandomzar haye door

12. دو ساله که هر موقع خیلی نیاز جدی به شعر دارم، میام کارهای شما رو می‌خونم
    خیلی خوبین!
    راستش من هم زن این خانه نیستم
    و سکنی ندارم…
    ………..
    سپاس گزارم که به من سر می زنید
    سارا

13. سلام
    شعراتونو خیلی دوست دارم…به اندازه بی نهایت…
    ………….
    مهربانید
    سپاس گزارم
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.