به هم ریخته و آشفته

با دمپایی‌ راحتی
راه می‌افتد
کتاب‌های نیمه‌باز زیر تخت را بر می‌دارد
لباس‌های پراکنده را تا می‌کند
مداد‌ها و فنجان‌ها را جمع می‌کند
می‌آید پشت‌سرت
دل دل می‌کند
نزدیک نرمه‌ی گوشت می‌آورد لبش را
صدای نفسش را حس می‌کنی
برمی‌گردی
اتاق خالی است
به هم ریخته و آشفته
سارا محمدی اردهالی، ب
۲۷ دی ۸۸

دیدگاه ها . «به هم ریخته و آشفته»

  1. Sandals

    I’ve a pair of sandals,
    I’ve a pair of misty green,
    And another pair of sandals
    Only you have seen.
    In the shining silver sandals
    I have sped to skies afar.
    I have danced and gathered starbeams
    On the highest swinging star.
    In the misty gray-green sandals
    On I have slipped through woodlands dim;
    I have knelt a hidden altars–
    There to breathe a low-toned hymn.
    But the pair of scarlet sandals
    Those I wore but one brief day;
    And since you have left me–weeping
    I have hidden them away.

    Jean Rathburn Haines

  2. این شعر یک روایتِ ظاهراً ساده است، اما برخلاف نظر آقای علیمحمدی، به هیچ وجه خطی نیست. از نقطه‌ی «الف» شروع می‌شود و توصیفی از درهم‌ریختگی اتاق می‌دهد (که درهم‌ریختگیِ ذهن راوی شعر را نیز بازتاب می‌دهد) و کسی که دارد اتاق را مرتب می‌کند و پیش می‌آید (و بازتاب خواسته‌ی درونی راوی‌ست ). او کسی است که می‌تواند راوی را از آشفتگی و تنهایی رها کند.
    نقطه‌ی «ب» آن‌جاست که راوی برمی‌گردد و اتاق را خالی می‌بیند: کسی در اتاق نیست. در همین لحظه، شعر به نقطه‌ی «الف» برمی‌گردد: اتاق همچنان درهم‌ ریخته‌است. اگرچه این نقطه‌ی «الف» با نقطه‌ی «الف» در شروع شعر تفاوتی کیفی پیدا کرده است (کسی در اتاق نیست و راوی از وهم و خیال خود بیرون آمده)، اما این دیگر نقطه‌ی «ب» نیست. در نقطه‌ی «ب» راوی درمی‌یابد که کسی در اتاق نیست و نقطه‌ی «الفِ پایانی»، نتیجه‌ی برخورد راوی است با این موقعیت که نقطه‌ی «ب» پدید آورده. نتیجه‌ی این برخورد این است: اتاق مانند شروع شعر درهم‌ریخته است. (درهم‌ریختگی ذهنی راوی هم به جا مانده و خواسته‌ی درونی‌اش برآورده نشده‌است)
    بنابراین، شعر یک حرکت رفت و برگشت دارد. نزدیکی و ظرافت فاصله‌ی زمانی نقطه‌ی برگشت با نقطه‌ی «ب»، سبب شده است که شعر یک روایت خطی تصور شود.
    ……………………………………………
    چقدر به این شعر نزدیک شده‌اید
    خیلی نزدیک
    سپاس گزارم
    سارا

  3. سلام ماه من، سارای نازنینم
    دلم تنگ شده بود. برای خودت، شعرهات و صفای پاگردت.
    همچنان برایم دعا کن!
    حالم زیاد خوش نیست.
    ……………………
    تبسم جان
    دل شوره می گیرم
    مراقب خودت باش
    خیلی خیلی خیلی
    سارا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *