عکس: برف نو
این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه میشود
بیهوسی مکن
ببین
کز هوسی چه میشود
دزد دلم به هر شبی
در هوس شکر لبی
در سر کوی شب روان
از عسسی چه میشود
هیچ دلی نشان دهد
هیچ کسی گمان برد
کاین دل من ز آتش عشق کسی چه میشود
آن شکر چو برف او
وان عسل شگرف او
از سر لطف و نازکی از مگسی چه میشود
عشق
تو صاف و سادهای
بحر صفت گشادهای
چونکه در آن همی فتد خار و خسی چه میشود
از تبریز شمس دین
دست دراز میکند سوی دل و
دل من از دسترسی
چه میشود
مولانا جلال الدین محمد بلخی
× کتابم چاپ شده، انتشارات آهنگ دیگر.
از همهی شما بسیار سپاسگزارم
از ته دل
و به بعضی نمیدانم چه بگویم برای سپاسگزاری
و اسمشان برایم عزیزتر است که به سادگی این جا بگویم.
تا بعد
دیدگاه ها . «تو صاف و سادهای»
دیدگاهها بسته شدهاند.
سلام :
الفت شاعری نو وامروزین با مولانا نشان میدهد جان مایه شعر همان شور وشیدایی است.
طرز نگارش جدیدتان برایم بسیار جالب بود.
انگار مولوی شعر نو سروده است که اگر اسیر قالب نباشیم چندان هم بیراه نیست.
با سپاس و احترام
چه باده ای گردانده ای !
سارا از کتابت بنویس که اسمش چیست. در کامنتینگ پست قبلت چشمم به تبریک برای چاپ کتابت افتاد.
برف نو برف نو
سلام سلام
بنشین خوش نشسته ای بر بام
شادی آورده ای ای امید سپید
همه آلودگی است این ایام
راه شومی است می زند مطرب
تلخ واریست می چکد در جام
اشک واریست می کشد لبخند
ننگ راهیست می تراشد نام….
شما نمونه کتابتون را برای آرشیو به خارج کشور نمی فرستید؟
سلام سارا جون، اقلن اسم و مشخصات کتابتو بنویس برم ببینم. حتمن چیز خوبیه.
شاد باشی.
تبریک میگویم.