دوچرخهی من
خوشبختترین دوچرخهی دنیاست
اسمش پرنده ست
روی زین و سبد و فرمانش
نقش پرنده دارد
هرجا پارکش کنم
بچهها
دوچرخهها و سهچرخههاشان را
به او تکیه میدهند
وقتی برمیگردم
پرنده و جوجهها کولاژی زیبا شدهاند
و من
عضو افتخاری زیباترین گالری هنری جهان
دسته: چمدان قدیمی
آرتروز مادر بزرگ
دایی سیاوش عزیز
فوری یک نامه بنویس
داستان شکاندن کوزه شراب عباس آقا را تعریف کن
بنویس مادر بزرگ چه دعوایی کرد با تو
تعریف کن
سه دور یک نفس دور حوضخانه دنبالت کرد
حتا بگو قول دادی تمام تابستان اذان صبح نان سنگک بگیری
بگو حساب میبردی از او
خواهش می کنم
همه چیز را مو به مو بنویس
زود پستش کن
نامهات که برسد
آرتروز مادر بزرگ خوب میشود
Diplodocus
نترسید از او
یک دیپلودوکوس است
سارا کشیده برایم
برگ درخت میخورد فقط
داده برای خودم
میشود با او پارک رفت
خیابان رفت
یا هر جا
خیلی گنده است
همه به شما احترام میگذارند
باورتان نمیشود
حتا سلام میکنند
بدها
در رستوران
ایستاده بود جلوی صندوق
چادر به سر، دست پسر بچهی چاقی در دستش
آدامس میجوید با حرص
همان طوری مثل قدیم
من یک روسری سفید کوچک داشتم
بند کفشم مثل مدرسه باز بود
نگاهم کرد سر تا پا و خیره
زود شناختمش
مبصر کلاس سوم دبیرستان
رضا پلنگ
رضا پلنگ
دیوانهی محلهی ما،
همیشه ایستاده
به ماشینهایی که میروند
میگوید
نروند
به او سلام میکنم
دور از امپراطوری خود
انگار ملکهای باشم
تا کمر خم میشود
بلند و بیخیال
جوانهای کوچه میخندند
طوری که خیال میکنم
باز شعری گفتهام
فردا روز دیگری است
میپرم روی دوچرخه
رکاب میزنم
جز باد
کسی تحمل این اشکها را ندارد
دوستت دارم
شعرهای شما چاپ شدند
شعرهایی که خواب دیده بودم
شعرهای شما اجازهی چاپ گرفتند
آنها خیال کردند آن سه نقطهها
جای پای شیخ شهاب الدین سهروردی است
شعرهای من برگشت خوردند
گفتند شانههای شعرم
بوی عطر مردانه میدهند
گفتند “کودک تو” را حذف کنم
“تپشهای تنم” را نیز
هر کتابی حالا چاپ شود
من حدس میزنم
کسی
جایی
سه نقطه شده است
درمانگاه روانپزشکی
معتادی
سر تکان میدهی
الکلی هستی
سر تکان میدهی
چی مصرف میکنید شما
– به مورچهی روی پروندهات خیرهای –
یک دفعه داد میکشد
– اشکهایت سر ریز میشوند –
همکاری کنید خانم
پرونده محرمانه است
برای کمک به شماست اینها که میپرسم
سرت را بالا میآوری
– تپش قلب داری –
بریده بریده جواب میدهی
شعر میگویم آقای دکتر
* بابت عکس از آقای ساسان سپاس گزارم.
“پسرک آلوچه فروش”
طعم خوب قرمز
جای دندانهای شیری من بر تنت
نوشتن اولین شعر با هم بر سفال شمعدانیها:
” سارا انار دارد.”
و کشیدن قلبی کج
پشت دیوار بلند دبستان
گلی کردن لبهایم با تو
پس از تو
چه مدادهای سیاهی که حرفهای سخت زدند
داد زدند
هیچ مدادی
مرا مثل تو شعر نکرد
هیچ مدادی
مرا مثل تو نقاشی نکرد
ماهی نشان ِ نوچ ِ عزیزترینم
عکس: بیل برانت ۱۹۰۴-۱۹۸۳
از منصورنصیری فتوبلاگ
* دی زنگرو
ماه وله کن
ماه چارده وله کن
ماه گرفتی
سی چی گرقتی
.
.
.
افسانه بوشهری در مورد ماه گرفتگی
حبیب: (حلب، دیگ، کوزه، دم دم، تمبورین)
کاری از حبیب مفتاح بوشهری
www.beethovenmc.com
www.avakhorshid.com
کاری زیبا
همراه موسیقی پارو زدن بر دریا و هنگام ساخت لنج…
دلم تنگه ما
تنگه از دست زمانه
والا زارم پیاپی
بشم واشم از این حال
از این عالم به در شم
بشم از چین و ماچین
از ماچین دورتر شم
والا دورتر شم
دورتر شم
والا هول ناکست
اگر تو با منی
چه باک است
والا لشکر شکونم
والا قدرت می دونم
فردا
قدیم ها
او مرا می خواست
تو شیرین را
شیرین او را
من، تو را
حالا
شیرین تو را
من او را
او شیرین را
تو مرا !
یاد قدیم کردم، بیست و چهار آذر هشتاد و یک…