مرد
زد و زد و زد
و هر چه میزد صدایش در نمیآمد زن
بداهه میزد
زن
در سهتاری قدیمی
در تصنیفی سینه به سینه
سینه به سینه
سینه به سینه
کو به کو
۲۴ فروردین ۹۲
سارا محمدی اردهالی
دیدگاه ها . «” ترک من ای نگار من “»
دیدگاهها بسته شدهاند.
مرد
زد و زد و زد
و هر چه میزد صدایش در نمیآمد زن
بداهه میزد
زن
در سهتاری قدیمی
در تصنیفی سینه به سینه
سینه به سینه
سینه به سینه
کو به کو
۲۴ فروردین ۹۲
سارا محمدی اردهالی
دیدگاهها بسته شدهاند.
خیلی گنگ و نا مفهوم بود برام خانم اردهالی :(
سلام سارا جان
وقتت بخیر…
من یکی از اعضای پرتابه هستم.
می دونی بعضی وقتا یه سری حرفا هستن که نه می شه تو وبلاگ نوشتشون ( یعنی به اندازه ی یه پست وبلاگ نیستن) و نه دوست داری از بین برن…
من اومدم بهت بگم که پرتابه دقیقا جائیه واسه این حرفا یعنی می تونی تو پرتاب های ۱۹۸ کاراکتری همه ی حرفای مینیمالت رو بنویسی
ما تو پرتابه کپی پیست نمی کنیم و خوشحال میشیم که تو هم بیای تو جمع ما و از نوشته هات بهره مندمون کنی…
منتظرتیم
http://Partabeh.Com
……………………..
سلام وخیلی ممنون از دعوت شما
همین صفحهام را برای نوشتن دوست دارم
سپاس
سارا
زیبا بود … اما، حرف تکراری بود !
شعرای اینجوریتون خیلی می چسبه بهم شعرای آخر شبی که یه نمور بوی کهنگی می ده
مثل صدای تار یحیی کهنه است!
……………
تار یحیا
:)
سپاس سارا
سلام
دعوتید به خواندن شماره جدید سیولیشه
……..
ممنون از دعوت
سارا
سارا ســـــــــلام
وقتی ما آمدیم
اتفاق، اتفاق افتاده بود!
حال
هرکس
به سلیقه خود چیزی میگوید
و در تاریکی گم میشود.
……………
:)
سارا
از سابجکت تا واو آخر کو دراین نوشته برای م بوی تند آشنایی به همراه دارد غرق می شود روح م در کلمات ش
دوستتان می داریم ذهن سارایی
:)
…………
شما لطف دارید
خیلی ممنون
سارا