” عصرهایت “

بداخلاقی عصرهایت
سوزنی است که مخصوصن نخش نمی‌کنم
من دوست دارم
دکمه‌ی آخر مانتوام باز باشد
۲۰ آذر ۹۲
سارا محمدی اردهالی

12 دیدگاه دربارهٔ «” عصرهایت “»

  1. سارا سلام
    چه جالب
    اتفاقاً من دوس دارم دکمه ی اول پیرنمو باز بذارم
    پس:
    اول و آخرِ اونایی که دوس دارن دکمه ی اول و آخر لباسشون باز بشه، ختمِ بخیر
    بلند بگو
    آمیـــــــن
    …………………….
    هاها
    قاصدک نازنین
    سپاس از مهربانی و صمیمیت خوبت
    سارا

  2. آفرین
    من خیلی از این کار لذت بردم
    اعتراضی کلان در تصویری ساده
    دکمه آخر ، آخرین فرصتی که می توانم خودم باشم
    درود بر قلمت سارا
    …………………
    ما می‌خواستیم به خانه‌مان برگردیم
    از خیابان‌هایی که به کتف‌مان نرفت
    خیلی زیبا نوشتید
    خیلی ممنون
    سارا

  3. سلام
    امیدوارم خوب باشین
    امشب بعد ازهشت ماه ک تقربیا روزی ۱۶ ساعت کار میکردم دوباره ب سایت اومدم خیلی خاطراتم زنده شد
    راستی چند وقته ک فک کنم فیس بوک کم فعالیت هستین
    اگه پیچ عئض کردین بی زحمت بهم بگین ممنون
    ali shahrood
    ……………………………..
    سلام و سپاس
    این جا هستم
    https://www.facebook.com/sara.mohammadardehali
    خوش‌حالم که کار سنگینتان تمام شده
    خسته نباشید
    به امید روزهای خوب و درخشان
    سارا

  4. درود
    سارا جان پاگرد تو این روزا شده خونه ی آرامشم
    خواهش میکنم من ُ انقد منتظر پست بعدیت نزار
    :/
    …………….
    مهربان نازنین
    پاگرد را برای مهربانی شما از قدیم دوست داشتم
    سپاس
    اما شعر گاهی هست
    گاهی نه
    :)
    سارا

  5. سارا سلام
    جسارتاً، چند روزه میخواستم اینو بهت بگم ولی فراموشم می شد
    سوزن بد اخلاقی عصرهایت را مخصوصاً نخ نمی کنم
    من دوست دارم دکمه ی آخر مانتوام باز باشد.
    به نظرت اینجوری بهتر نیست سارا؟
    من خیلی بهش فکر کردم
    اراداتمندم
    ………….
    سلام قاصدک
    خواهش می‌کنم.
    می‌دونم منظورت چیه و خیلی وقت ‌ها هم این که می‌گی خوبه
    اما این جا…
    بگذار من هم خیلی بهش فکر کنم
    سوزن بداخلاقی عصرهایت
    سپاس بسیار
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.