kings of Convenience

Kings890619 copy.jpg
گوش می‌دهم
چشم‌هایم را می‌بندم
گوش می‌دهم
چشم‌هایم را باز می‌کنم
گوش می‌دهم
جمعه نرم می‌شود
گوش می‌دهد
چشم‌هایش را می‌بندد
گوش می‌دهد
چشم‌‌هایش را باز می‌کند
گوش می‌دهد
نرم می‌شوم
× دوربینم به خانه برگشت، روزهای خوبی خواهم داشت
‌ عکس گرفتن و نگاه کردن
به سمت اقیانوس شنا می‌کنم
۱۹ شهریور ۸۹
همین طوری نوشتن‌های جمعه
سارا محمدی اردهالی

دیدگاه ها . «kings of Convenience»

  1. پس گوش دادن آدم را نرم می کند
    سخت شده ام زبر شده ام تلخ شده ام
    شاید کمی گوش دادن خالی هم بد نباشد شاید نرمم کند به نرمی نرمه ی گوش هایم
    نمی دانم
    نمی دانم
    نمی دانم
    “جمعه ی ساکت جمعه ی متروک…”

  2. سلام بر شما …. بستن و بازکردن چشم ها و بسته شدن و باز شدن دیافراگم …. ارتباطی که در یک چیز می توانند مشترک باشند و آن فاصله گذاری است و باز شدن دوباره با نگاه کردن به تجربه ها و چشم اندازهای جدید …. خوب بود .. موفق باشید
    ….
    خوب بود
    خیلی ممنون
    سارا

  3. تو نیستی
    اما من برایت چای می ریزم
    دیروز هم
    نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم
    دوست داری بخند
    …دوست داری گریه کن
    و یا دوست داری
    مثل آینه مبهوت باش
    …..
    از
    رسول یونان
    سپاس
    سارا

  4. سلام
    نوشته هاتون رو میخونم فوق العاده آرامش بخش هستند یعنی همون چیزی که من نیاز دارم…آهنگ وبتون هم همینطور اگه شد آدرسی به من بدید تا منم دانلود کنم ممنون ..شاد باشی و پایدار
    ………..
    موسیقی متن فیلم قرمز است
    سپاس
    سارا

  5. سلام
    از اینکه چند مطلب برایتان فرستادم ولی بی جوابم گذاشتی ممنونم
    =============
    خداحافظی
    نمی کنم
    اما
    تمام شعرت را
    روی
    شطی
    پر از ماسه
    خوا هم
    نو شت
    ==============
    ممنون
    …..
    خوب است وبلاگی داشته باشید شعرهای‌تان را آن جا بنویسید
    من درست نمی بینم که این جا چاپ‌شان کنم
    حیف است در قسمت نظرات رهایشان کنید
    با مهر
    سپاس
    سارا

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.