پدر
یک کت خوشگل
سوغاتی آورده
اگر
کت را میدادم
کسی بپوشد
توی خیابانها سوت بزند
آن وقت
سرم را میگذاشتم
روی بستهی کاغذها
گریه میگردم
۸ فروردین ۸۸
دیدگاه ها . «کت خوشگل»
دیدگاهها بسته شدهاند.
پدر
یک کت خوشگل
سوغاتی آورده
اگر
کت را میدادم
کسی بپوشد
توی خیابانها سوت بزند
آن وقت
سرم را میگذاشتم
روی بستهی کاغذها
گریه میگردم
۸ فروردین ۸۸
دیدگاهها بسته شدهاند.
سلام. اصلن از این شعر هیچ نفهمیدم.
……………………………………………
برای من هم زیاد پیش آمده
اشکال ندارد
سارا
سلام مهربان.
دوستت دارم.
………………..
سلام مهتاب جان !
سارا
سارای نازنین عالی بود. به راستی که عیدانه داده ای با این شعرمعرکه ولی… خوشگل؟! به گمانم نبودش هم معنا را متبادرمی کند به دلیل آن سوت زدن بعدی. مگراینکه فقدانش سکته بندازد در خواندن. و مثلن چرا صفت نسبی نباشد به شهریا جنس خاصی.خوشگل خیلی کلی نیست؟…و چه پیغام دلنشینی روی تلفن. بیش باد. عیدی داده ای امید که عیدی بگیری از طبیعت. بیشتر.
………………………………………………………
سلام و سپاس که این همه با مهربانی خواندیم
خوشگل میچسبد به کت با سوت زدن
با این همه خوش حالم از مهربانی ات
عیدت مبارک
سارا
سرگیجه دارم…
مدام دلتنگی…مدام…!
چه کنیم سارا…؟!!
با داستان کوتاه “وای” به روزم خوشحال می شوم نظر شما رابدانم
سلام:
من هم چشم به راه هدیه ای آسمانیم
و چشم دارم که بخشنده هنرمند و والا قدرش بعد از آن محبت بزرگ چشمی اشکبار نداشته باشد.
معذرت ولی با این سوسکه خیلی حال کردم
خون کوهساران
خون بادها که می وزند
خون دریاچه خفته
از چشمانم فرو می ریزند
یک سال دیگه گذشت
تبریک
معمای زیبایی بود.
آخی
merci az ehsaseh nabet saraye azizam