عکس تو را
از لای دفتر روزانه برمیدارم
با آهنربا
دوباره
روی در یخچال میزنم
۲۰ دی ۸۷
دیدگاه ها . «پس از مهمانی»
دیدگاهها بسته شدهاند.
عکس تو را
از لای دفتر روزانه برمیدارم
با آهنربا
دوباره
روی در یخچال میزنم
۲۰ دی ۸۷
دیدگاهها بسته شدهاند.
سلام
خیلی فعالی
هر روز می نویسی بی اینکه کلامی رو خودمونی با خواننده هات حذف بزنی یاد اون روزایی می افتم که روی طاق جولوی ژنجره وقتی بارون می اومد می نشستم و زار زار گریه می کردم و صورت خیسمو جوری زیر بارون می گرفتم که کسی نفهمه
یاد خودم می افتم
اومدم ببینم دوست شدیم که لینک بزاری ؟
…………………………………………………..
آنها را دوست دارم و آنها میدانند.
سارا
برای تنوع میشه این بار عکس رو به آینه زد.
بر لبش لبخندی نشست
چون رقص آب بر سقف از تابش آفتاب….
بازهم پسر متوجهش نشد.
عکس من برعکس تو
حرفی نمانده است
سلام
همیشه می خونمت بعضی نوشته هاتو خیلی دوست دارم خیلی
قمقمه اش را باز کرد و جرعه ای آب در دهانش ریخت . چیزی آن زیر ، زیر آن شکم برآمده لرزید . و چارزبر در تکان یک تولد زیبا شد .
در ستایش رنج شاعری
با روایت ۷
از پشت دروازه های کرمانشاه
دوباره دیدمت که یادم آمد به آهن ربا فکر کنم …
همیشه همین است
عشق
بیزازی
دوست داشتن
و عادت کردن به همه ی اینها در گذر زندگی.
گاه نیز دوباره به مرحله های قبل بر می گردیم.
عشق و دوست داشتن مثل ورزشی صبحگاهی برای افراد شاد و غمگین به یک اندازه ضروری است.
ما برای ادامه ی زندگی و برای ازیاد بردن اجباری غبار عادت گرفته نیازمند این حادثه های کوچک وزیباییم.
با سپاس و احترام وآرزوی به روزی
خیلی زیبا تر شدید
نسبت به ۵-۶ سال پیش
آن روزها که در آینه بودید
آرش هم بود
اما من هنوز حسرت آن جمله را میخورم
که:
که:
آینه هر ۱۵ روز گرد گیری می شود
eykash har rooz mineveshti…har ..rooz..:)
این یعنی پروانه…؟!
درود
تازه دارم می فهمم
پس سارای آینه شمائید!؟
خسته ام ! خسته !
مرا بنواز
مرا بساز
نمی دونم چی بگم
پس حق دارید خودتون را بگیرید
خیلی خوشحال شدم از آشنایی تون
و یک دنیا سوال
فعلا این دل نوشته تقدیم شما
برای عزیزی نوشتم که هرگز نمی خواندش
شاد باشید.
باور کن
فقط یاد تو ست
که دل سردم را گرم می کند
و قلم خشکم را تر.
تو یی که نشناختیم
یا نخواستی شاید،
و شرم این داستان
گاهی،
مرا عجیب تلخ می کند.
فریاد ۵ بهمن ۱۳۸۷ خورشیدی
تصویر هم آشناست و هم ملموس.
هوم …..
خودشه؟
اینجاست؟
شاید!
شاید هم نه!
بازهم میام.
عالی. کشف نازکی دارد..
…………
سپاس عاصف جان
خوب باشی هر جا و هر وقت
سارا