شب خیابان مثل من است
هر از چندی
خاطرهای بیاحتیاط میگذرد
دلم یک تصادف جدی میخواهد
پر سر و صدا
آمبولانسها سراسیمه شوند
و
کار از کار بگذرد
دیدگاه ها . «ملاقات»
دیدگاهها بسته شدهاند.
شب خیابان مثل من است
هر از چندی
خاطرهای بیاحتیاط میگذرد
دلم یک تصادف جدی میخواهد
پر سر و صدا
آمبولانسها سراسیمه شوند
و
کار از کار بگذرد
دیدگاهها بسته شدهاند.
سلام دوباره
چند وقتی بود نیامده بودم … خودم را هم گم کرده ام این جای دور … چه رسد به دیگران … الغرض … عیدت مبارک …
تصادف هیچ چیزی را حل نمی کند جان دل
ممنون …
شعرت به آن جا که باید ، رسیده: فضایی عینی و ملموس ، که در خود اتفاقی محسوس و غیر منتظره را حمل می کند؛ بی هیچ حشو و زوائد؛ مؤثر و قوی؛ و به شدت شخصی و متعلق به دنیای خاص خودت. و این یکی از بهترین کارهای اخیر است
موفق باشی
سارا : بسیار سپاس گزارم از مهربانی و توجه شما
اینجا بیشتر با حواس پرتی کارها خوانده می شود و همین طور که می بینید
بیشتر خیال کرده اند یک تصادف برای مرگ است و نه زندگی…
ممنونم
صدای انفجار در سرم
این معدن عظیم
با هزاران هزار کارگر بی خیال
دست در جیب!
با تصادفی که گفته شد هستم
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید
از نگاه عابری سال خورده ومنگ که شب را مانند روزنامه ای کهنه از سر بی حوصله گی مرور میکند .حتی تصادفی سنگین وسراسیمه کننده نیز اگر چه با ازدست رفته ای برزمین ودست پاچه ای در پشت رل .آرامش فرساینده ی این آبگیر ساکت وسرد را آشفته نخواهد کرد.
پیروز باشید.
سلامهای مرا بپذیر
چرا که بارها آمده ام و نتوانستم برایت چیزی بگذارم
از دست تو در متنی افتاده ام که به من نمی اید
سر درد تو به درد سرهای من اضافه شده است
تسکینم نمی دهد
……………..دین
…………….شعر
……………..رقص
دوست داشتم.
همین …
سلام سارا خانوم
بله این امبولانس همون نوش دارو است
و در مورد این سروده ها براستی که زیبایی خاصی دارد
من تازه شروع کردم میخوام به من کمک کنید در نقد اشعار
ممنون به امید دیدار.
من گدای دوره گرد همان خیابانی هستم که گفتی
تعبیر جالبیه . یک تصادف. ولی آمبولانس نه.
دلم می خواهد ببینم عکس العمل های مردم را ، زمانیکه زنی ، تنها ، نقش بر زمین می شود و ………….
سارای عزیز ، خوشحالم که با وبتون آشنا شدم . لینکتون می کنم .
خوشحال میشم به من سری بزنید
و کار از کار بگذرد… ذات شعر بود این.
عالی بود…واقعا خوشم اومد….من تصادف کردم، کار از کار گذشت ولی آمبولانسی سراسیمه نشد
خطوط بی انتهای خیابان دل
نگران حواس پرتی تو اند
که بی خیال گام در میانه خیس
خیابان گذارده ای
آمبولانس یا آمبولانسها؟؟؟
فرض کنیم
تو عابر
دیگری سواره
یعنی
راننده هم می خواهد در این شعر کار از کارش بگذرد؟؟؟
یا اینکه تو هم سواره ای؟؟
نتونستم حس بسازم از نوشته ی این دفعه با اینکه قشنگ بود!!!
ما هم اینطور می خواهیم
این ترانه که تو این پست پایین تون رو نوشتید من با این ترانه با آینه و با پاگرد آشنا شدم برای من هم خاطره ی اون روزها رو داره
آمبولانس ها
سراسیمه نمیشوند سارا
حتی وقتی
کار از کار بگذرد.
سارای عزیز:
سلام :درست متوجه شده اید اغلب کارهای شما با حواس پرتی خوانده می شود ولی عبارت هایی مثل تصادف جدی و آمبولانس هم در این برداشت ها چندان بی تقصیر نیستند.در هر صورت من به سهم خود پوزش می خواهم.تفصیل ماجرا بماند برای مجالی مناسبتر.
سارا : به دل نگیرید … اشتباه همیشه پیش می آید …بویژه در این فضا
تو هنوززززززززز مینویسیییی؟؟؟؟؟؟ پس عکس اون دختر با موهای پریشون کجاست ؟
یاد باد
یاد آن روزگاران
گذشته های خاک گرفته را
آینه را…
سارا…
آرش…
آینه ات را چه شد؟؟
مگر نه اینست که آینه ها نمای نقش امروزند؟؟
چرا آینه نقش دیروز است؟؟
گرد رویش زدودنی نیست؟
شیشه است که شکستنی نیست
مرا ببوس…
کودکانه…
هدیه…
Lynda Lemay
شوخی شیشه و آینه…
شاملو…
فروغی…
یاد باد
آن روزگاران را یاد باد
آینه را…
بی نظیر بود.